۱۳۹۴ اسفند ۱۱, سه‌شنبه

انتخابات و هیجان مردم



اتاق فکرِ" آقایان رگِ خواب مردمِ متنفر را نیک در دست دارد. مصباح یزدی و جنتی و یزدی و حداد عادل را که تاریخ مصرفشان تمام شده، می کشانند و می آورند به معرکه ی نفرت مردم تا همان هیجان فرو مرده ی مردم را به صحنه آورند. وگرنه شما بگو مصباح یزدی اگر مختصری درایت داشت، از همان قم کاندید می شد. و نه از تهرانِ متنفر. یا همین حداد نیک می داند که در تهران جایگاهی ندارد. می توانست به راحتی از شهری دیگر به داخل مجلس راه یابد. یا جناب جنتی. و یا یزدی حتی. اما اتاق فکر که از میزان و تنوعِ تنفر مردم تهران خبر داشت، این چهار قربانی را در همین تهران به مسلخ آورد تا هیجان تهران به دوردست ها نیز سرایت کند.


از آنسوی بگویم: همین اتاق فکر، در انتخابات ریاست جمهوری، ناگهان لنکرانی را که گزینشِ مصباح یزدی بود کنار نهاد و جلیلی را بجایش نشاند و همو را به معرکه ی نفرتِ مردمان راهی کرد تا با جناب قالیباف - که هر دو تاریخ مصرفشان سپری شده بود – پیشِ پای هیجانِ فرو مرده ی مردم قربانی شوند تا مگر در دلِ مردمِ دلمرده غوغا بیفکنند. اگر یادتان باشد، در مناظره های انتخاباتی، برای نخستین بار اسرارِ مگوی هسته ای از زبان روحانی و جلیلی و ولایتی جاری شد تا پیروزِ این میدان روحانی باشد، و داستانِ "حمله ی گازانبریِ" قالیباف در حمله به کوی دانشگاه بهانه ای شد که روحانی خیز بردارد به این سخن که: من سرهنگ نیستم یک حقوقدانم. بی آنکه اشاره ای به شخصیت اطلاعاتی و امنیتیِ خویش بکند در آن شانزده سالی که رییس شورایعالی امنیت ملی بود. به این جمله ی روحانی که پس از همین انتخابات بر زبان آورده دقت کنید: پیروزِ انتخابات: نظام، رهبری و ملت هستند. این جمله ی کوتاه، خروجیِ مطلوب و رؤیاییِ همان اتاق فکر است. چیزی که مدام فکر سرداران و ملاهای حاکمیت را می آزارد و هر از چندی برای به صحنه کشاندنِ مردم سناریویی تدارک می بینند. که الحق نیز برنده ی اصلی همان دو رک نخست اند: نظام و رهبری. ملت را هم زورکی به عقبه ی این دو می چسبانند تا لبخندشان کمال یابد. وگرنه شما بگو کدام نظام و رهبری بی مردم تاب سربرآوردن دارد؟
محمد نوری‌زاد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر