۱۳۹۶ مرداد ۵, پنجشنبه

وجود ۷۶ زندانی زیر ۱۸ سال در زندان های سیستان و بلوچستان


معاون استاندار سیستان و بلوچستان از وجود ۷۶ زندانی زیر ۱۸ سال در زندان های این استان خبر داد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل ایرنا، علی اصغر جمشید نژاد روز گذشته در کارگروه تخصصی بانوان و خانواده سیستان و بلوچستان با موضوع حقوق کودکان اظهار داشت: «با توجه به اعلام معاون اداره کل زندان های استان قتل، سرقت و مواد مخدر مهمترین دلایل زندانی شدن کودکان زیر ۱۸ سال است که باید دلایل ایجاد انگیزه جرم در این افراد مورد بررسی قرار گیرد.»
معاون استاندار سیستان و بلوچستان باتاکید بر تقویت هماهنگی ها میان سازمان ها اظهار داشت: «متاسفانه به دلیل ناهماهنگی ها هنوز آمار دقیقی از تعداد فاقدان شناسنامه در استان وجود ندارد.»
جمشیدنژاد افزود: «انجام فعالیت های پژوهشی برای بررسی عوامل شکل گیری کودکان در معرض آسیب باید مورد توجه قرار گیرد و دانشگاهها و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان باید پیش از سایر دستگاهها به این مساله ورود پیدا کنند.»
مدیر کل امور بانوان استانداری سیستان و بلوچستان نیز در این نشست گفت: «بر اساس تعریف کنوانسیون حقوق کودکان مورد قبول ایران به تمام افراد زیر ۱۸ سال کودک اطلاق می شود.»
مریم پویا افزود: «شمار کودکان کار در سنین ۱۰ تا ۱۴ سال به دلایل مختلف روبه افزایش است به طوری که در سیستان و بلوچستان نیز بسیاری از آنان را مشاهده می کنیم که در اکثر مواقع برای تامین هزینه اعتیاد والدین خود دستفروشی و تکدی گری می کنند.»
وی اظهار داشت: «بر اساس اعلام اداره بهزیستی هزار و ۲۵۷ کودک کار در سیستان و بلوچستان شناسایی شدند که بیش از هزار نفر آنان پسر هستند.»
سیستان و بلوچستان با ۲ میلیون و ۷۷۵ هزار و ۱۴ نفر جمعیت و ۱۹ شهرستان و ۱۸۷ هزار و ۵۰۲ کیلومتر مربع وسعت پهناورترین استان کشور شناخته می شود که بنا به گفته علی اوسط هاشمی استاندار این استان افزون بر ۵۱ درصد جمعیت استان در روستاها و بقیه در شهرها سکونت دارند.

نود درصد زنان ایرانی در سن کار، خانه‌ نشین می‌شوند




یکی از نکات قابل‌توجه آمار رسمی ایران درباره بازار کار، بالا بودن نسبی «نرخ اشتغال» و به تبع آن پایین بودن نسبی «نرخ بیکاری» است. منظور از «نرخ اشتغال»، نسبت جمعیت شاغل به جمعیت فعال است و به دلیل آنکه در محاسبه شاخص‌های بازار کار در ایران، جمعیت فعال، عدد کوچکی از جمعیت در سن کار ایران را شامل می‌شود، نرخ اشتغال بالا می‌رود. منظور از جمعیت فعال، افرادی هستند که در هفته مرجع آمارگیری، شاغل بوده‌اند، یا امکان مشارکت در فعالیت‌های اقتصادی را داشته‌اند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، در مقابل شاخص «نرخ اشتغال» شاخص «نسبت اشتغال» قرار دارد که از تقسیم تعداد شاغلان به جمعیت در سن کار به دست می‌آید. به همین دلیل «نسبت اشتغال» اوضاع بیکاری را درباره همه شهروندانی که به سن کار رسیده‌اند نشان می‌دهد و میزان جمعیت فعال یا جمعیت غیر فعال ، در این شاخص تاثیری ندارد.
براساس اطلاعات مندرج در «نتایج آمارگیری نیروی کار – ۱۳۹۴» که مرکز آمار ایران منتشر کرده، نسبت اشتغال زنان به مراتب پایین‌تر از مردان بوده، به‌طوری‌که این شاخص برای مردان ۵۷.۳ درصد و برای زنان ۱۰.۷ درصد گزارش شده اما این آمار شرایط متوسط کشوری را نشان می‌دهد و برای داشتن تصویر دقیق‌تر از «نسبت اشتغال» زنان در استان‌ها، باید آمار استان‌ها به‌طور مجزا مورد مطالعه قرار گیرد.
اگر سه شاخص «نرخ بیکاری»، «نرخ اشتغال» و «نسبت اشتغال» زنان ایران به تفکیک استان‌ها بررسی شود، عدم توازن شرایط بازار کار زنان در سطح کشور، روشن‌ خواهد شد. مرکز آمار، نرخ بیکاری متوسط کشوری برای زنان را برای سال ۱۳۹۴ معادل ۱۹.۴ درصد گزارش کرده، اما بررسی نرخ بیکاری در ۳۱ استان ایران نشان می‌دهد در ۱۵ استان، نرخ بیکاری زنان کمتر از ۱۹.۴ درصد بوده است.
سه استان آذربایجان شرقی، آدربایجان غربی و خراسان شمالی، پایین‌ترین نرخ بیکاری را داشته‌اند و همان‌گونه که در نمودار شماره ۱ نشان داده شده، نرخ بیکاری زنان در این سه استان کمتر از ده درصد اعلام شده است. این نرخ حتی از نرخ بیکاری کل کشور پایین‌تر است (بیکاری زنان و مردان با هم) که در این دوره ۱۱ درصد گزارش شده. به‌عبارت دیگر، نرخ اشتغال زنان در سه استان اشاره شده، بالای ۹۰ درصد است و در ظاهر شرایط کار زنان در این سه استان، بسیار مناسب به نظر می‌رسد.
اما اگر در کنار «نرخ اشتغال»، شاخص «نسبت اشتغال» هم مورد بررسی قرار گیرد، مشاهده می‌شود که اتفاقا شرایط کاری نامناسبی برای زنان این سه استان وجود دارد. همان‌طور که در نمودار شماره یک مشخص است، «نسبت اشتغال» در آذربایجان غربی، ۱۲.۵ درصد، در آذربایجان شرقی ۱۳.۳ درصد و در خراسان شمالی، ۱۸.۹ درصد است. این‌ اطلاعات رسمی نشان می‌دهد در این سه استان، کمتر از ۲۰ درصد زنانی که در سن کار هستند، شغل دارند.
در نتیجه نرخ بیکاری پایین و نرخ اشتغال بالای گزارش شده، تنها به این دلیل است که جمعیت زنان فعال، پایین برآورد شده. به همین جهت، اگر به جای «جمعیت فعال»، «جمعیت در سن کار» مبنای محاسبه قرار بگیرد، افت شدیدی در آمار زنان شاغل به وجود می‌آید. این افت در نمودار شماره یک، از مقایسه ستون «نرخ اشتغال» و ستون «نسبت اشتغال» نمایان است.
اگر مشابه این بررسی، در استان‌هایی صورت بگیرد که دارای پایین‌ترین نرخ اشتغال یا به عبارتی بالاترین نرخ بیکاری بوده‌اند باز نتایج قابل‌توجهی به دست می‌آید.
در دوره مورد بررسی، سه استان کهگیلویه و بویراحمد، فارس و مازندران پایین‌ترین نرخ اشتغال را داشته‌اند و این نرخ برای این استان‌ها به به ترتیب ۶۶.۵ درصد، ۷۱.۳ درصد و ۷۲.۴ درصد گزارش شده است. این میزان از نرخ اشتغال در ظاهر نشانی از بحران ندارد و می‌تواند به این معنا باشد که حتی در استان‌هایی که پایین‌ترین نرخ اشتغال زنان را دارند، باز هم به‌طور نسبی درصد بالایی از زنان شاغل هستند.
اما اگر «نرخ اشتغال» با «نسبت اشتغال» در این استان‌ها مقایسه شود، وضع وخیم اشتغال زنان در بازار کار مشخص می‌شود. این تفاوت قابل‌توجه، در نمودار شماره ۲ نشان داده شده و بحرانی بودن اوضاع را نمایان می‌کند. در سه استان کهگیلویه و بویراحمد، فارس و مازندران به ترتیب، ۶.۸ درصد، ۸.۳ درصد و ۱۱.۶ درصد از زنانی که در سن کار قرار دارند، شاغل هستنند. این موضوع نگران‌کننده، نه در نرخ بیکاری و نه در نرخ اشتغال، بازتابی ندارد و تنها با مطالعه «نسبت اشتغال» است که می‌توان به آن پی برد.
به طور کلی در دوره مورد بررسی، مرکز آمار نرخ بیکاری زنان را برای کل کشور ۱۹.۴ درصد، نرخ اشتغال را ۸۰.۶ درصد و نسبت اشتغال را ۱۰.۷ درصد اعلام کرده است.
در استان قزوین، نسبت اشتغال زنان مساوی متوسط نسبت اشتغال کشوری است و در ۱۵ استانی که در نمودار شماره ۳ مشخص شده‌اند، نسبت اشتغال پایین‌تر از متوسط کشوری یعنی ۱۰.۷ درصد است. با این توضیح مهم که در ۱۴ استان کشور جمعیت زنان دارای شغل، کمتر از ۱۰ درصد جمعیت «زنان در سن کار» هستند. از جمله در استان تهران که پرجمعیت‌ترین استان کشور است، نسبت اشتغال زنان ۹.۹ درصد گزارش شده است. این نسبت‌ها، گویای حضور کمرنگ زنان در بازار کار ایران است.
بررسی شاخص «نسبت اشتغال» به‌ تفکیک استانی، با زاویه متفاوتی از نامطلوبیت‌ موجود و وخامت اوضاع بازار کار زنان در ایران پرده برمی‌دارد. اینکه از ۳۱ استان ایران، در ۲۸ استان، جمعیت زنان شاغل کمتر از ۱۳.۵ درصد زنان در سن کار را تشکیل می‌دهد، از غیبت شمار بسیار بالایی از زنان در فعالیت‌های اقتصادی حکایت دارد. مرکز آمار «نسبت اشتغال» سال ۱۳۹۴ برای زنان را در سطح کشوری، ۱۰.۷ درصد اعلام کرده و این به معنای خانه‌نشینی نزدیک به ۹۰ درصد از جمعیت زنان در سن کار ایران است.
این گزارش با استفاده از این داده‌ها از پایگاه داده باز ایران نوشته شده است:
شاخصهای عمده نیروی کار در جمعیت ۱۰ ساله و بیشتر به تفکیک جنس و استان درنقاط شهری و روستایی و کل کشور در سال ۱۳۹۴

۱۳۹۶ مرداد ۴, چهارشنبه

بازداشت مجدد روحانی اهل سنت بلوچ



روحانی اهل سنت بلوچ باوجود تبرئه از اتهامات پیشین بار دیگر بازداشت شد.

به گزارش کمپین فعالین بلوچ، مولوی بسم الله براهوی که از اتهامات پیشین تبرئه شده بود با پرونده سازی جدید وزارت اطلاعات محاکمه و بازداشت شد.

مولوی براهوی پیش از این بهمن ماه سال گذشته (۹۵) به اتهام فعالیت های مذهبی بازداشت شده بود وی ابتدا به مدت ۱۵ روز در بازداشت وزارت اطلاعات تحت فشار و تهدید بوده و پس از آن به بند ۶ زندان مرکزی زاهدان و از آن پس به بند ۸ منتقل شده بود.

پرونده وی اما با ارجاع به دادگاه ویژه روحانیت مشهد، توسط این دادگاه با اعلام تبرئه مختومه شد و حکم آزادی وی صادر گردید.

این روحانی بار دیگر بازداشت و باپرونده سازی جدیدی از سوی وزارت اطلاعات تحت عنوان “جعل اسناد” رو به رو شده است.

قاضی پرونده به وی گفته:” وزارت اطلاعات پشت پرونده شما ایستاده ما نمی توانیم کاری بکنیم”.

این قاضی به وی گفته:” شما نزدیک عید قربان برای اجرای حکم زندان به زندان بروید امیدواریم که عفو عیدی شامل حال شما بشود و شما عفو بخورید”.

منابع نزدیک به این روحانی وی را “سخنران و واعظ توانمند”ی خطاب کرده اند که در زاهدان به فعالیت های مذهبی مشغول بوده است.

ایوان ؛ شهری که یک سوم از مردگانش خودکشی کرده‌اند




شورای عالی استان‌ها اعلام کرده که ایلام رتبه اول خودکشی و پایتخت خودکشی‌های کشور است. استان ایلام با جمعیت ۵۸۵ هزار نفر در غرب ایران قرار دارد. حدود ۲۰ درصد از جمعیت این استان تحت پوشش نهادهای حمایتی مانند کمیته امداد و بهزیستی قرار دارند. استان ایلام رتبه نخست «خط زیر فقر مطلق» را در کشور دارد. ایلام همچنین از نظر میزان بیکاری در رتبه‌های نخست قرار دارد.
 متن پیش رو گزارشی از شهر ایوان در استان ایلام است که گفته می‌شود یک سوم از مردگانش خودکشی کرده‌اند:
هر روز می‌آمد سر قبر زنش می‌نشست. زنش پارسال خودش را کشته، به خاطر بیکاری شوهرش. یک روز آمده بود تمام عکس‌ها و لباس‌های زنش را سر قبر او چیده بود و بعد آمده بود همین جا توی دستشویی قبرستان، با شلنگ آب خودش را دار زده بود. اتفاقی بود که چند جوان همان موقع آمده بودند برای کارگذاشتن سنگ قبر و توی دستشویی دیده بودنش. وحشت کرده بودند؛ نجاتش دادند. فردایش دوباره آمد نشست سر قبر زنش.» قبرستان «ایوان» زیر نور کم رمق دم غروب، آرام به نظر می‌رسد. نشسته بر دامنه‌ای با صفا؛ آرامِ آرام. آرامش همان چیزی است که همه دنبالش هستند. گاهی اما تلخ‌ترین و دردناکترین راه را برای رسیدن به آن انتخاب می‌کنند؛ مرگ؛ مرگ خودخواسته، خودکشی. اینجا واژه غریبی نیست. آدم‌ها از شنیدنش تعجب نمی‌کنند. خود شما چند نفر را بین اقوام و آشنایان سراغ دارید که خودشان را کشته باشند؟! حتماً باید فکر کنید. به ذهن‌تان فشار بیاورید تا موردی پیدا کنید. خدا را شکر اگر موردی پیدا نمی‌کنید که برای بیشتری‌ها هم حتماً همین‌طور است. در ایلام اما قضیه فرق می‌کند. وقتی جایی زندگی کنید که رتبه نخست خودسوزی دنیا و رتبه نخست خودکشی ایران را داشته باشد، قطعاً برای یافتن افراد، زیاد به ذهن‌تان فشار نخواهید آورد.
«برادرم، دختر دایی‌ام، دختر عمویم» اینها در جواب این سؤال. می‌گوید «کسی را سراغ دارید که خودکشی کرده باشد؟» آب را ریخته روی سنگ قبر سفید مرمر و دارد آن را با دست پاک می‌کند. از اهالی ایوان است. همان شهری که می‌گویند بیشترین آمار خودکشی استان ایلام را دارد. مرد جوان چشم‌های روشن‌اش را به نقطه‌ای دور می‌دوزد؛ همان جا که بلوط‌ها با فاصله کمی از هم قرار گرفته و نواری سبز را به وجود آورده‌اند: «برادرم نخستین بار ۲۴ سالش بود که خودکشی کرد، با قرص. نجاتش دادند. بعد از آن دوبار دیگر هم خودکشی کرده به خاطر بیکاری. باز هم نجات پیدا کرد. الان ۳۴ سالش است؛ افسرده و بیکار. اینجا مردها به خاطر بیکاری و بی‌پولی خودشان را می‌کشند، زن‌ها هم یک جور دیگر. دختر دایی‌ام ۲۴ سالش بود، طلاق گرفته بود. برادرهایش دائم سرکوفت می‌زدند که تو طلاق گرفته‌ای و برای ما بد است. قرص خورد و خودش را کشت؛ ۳ سال پیش.
 دختر عمویم هم از دست شوهرش خودکشی کرد. دو سال و نیم پیش بود. ۲۵ ساله بود. شوهرش می‌خواست زن دوم بگیرد، طاقت نیاورد خودش را حلق آویز کرد. هردویشان همین جا دفن هستند.» قبرهای پلکانی روی دامنه پردرخت، حتماً هرکدام برای خودشان حکایتی دارند. زن، روی سنگ سیاه براق خم می‌شود تا ظرف شکلات را تعارف کند. ۶۰ ساله به نظر می‌رسد؛ گرچه سن آدم‌های اینجا معمولاً کمتر از آن است که به نظر می‌رسد. به زبان کردی قربان صدقه پسرش می‌رود که زیر سنگ سیاه است. تاریخ فوت: ۱۳۹۴٫ تاریخ تولد: ۱۳۶۲٫ زن میانسال که کنار او ایستاده، اهل ایوان است. می‌گوید: «اهالی ایوان و روستاهای اطراف مرده‌هایشان را همین جا دفن می‌کنند. پسر این مادر هم مال همین روستای آن طرف جاده بوده. یک قبرستان دیگر هم هست. اما این قدیمی‌تر است. قبرهای این طرف جدید هستند.»
 طرفی که می‌گوید، ضلع شرقی قبرستان «حاجی حاضر» است؛ چند کیلومتر بعد از ایوان. زن سربند سیاهش را مرتب می‌کند و ادامه می‌دهد: «اینجا خیلی‌ها خودشان را می‌کشند. آدم جرأت نمی‌کند بچه نوجوانش را در خانه تنها بگذارد. پسر خودم دوم راهنمایی بود که می‌خواست خودش را بکشد، ۱۵ سال پیش. دیر رسیده بودیم  کار خودش را تمام کرده بود. بعد از آن خیلی مراقبش بودیم. اینجا جوان‌ها زیاد خودکشی می‌کنند. همه‌اش مال بیکاری است. هیچ تفریحی ندارند. در کل استان یک سینما پیدا نمی‌شود. بچه‌های ما در عمرشان سینما نرفته‌اند.» تفریح نداشتن، یعنی اینکه جوان‌ها عصر که می‌شود، چندتایی دور هم جمع می‌شوند. کجا؟ دم در خانه‌ها. گاهی قلیانی چاق می‌کنند و این، دیگر آخرِ تفریح‌شان است. مشکل‌شان اما فقط همین نیست؛ از هر که دلیل بپرسید می‌گوید: «بیکاری.» علی می‌گوید: «اینجا قبلاً زن‌ها بیشتر خودکشی می‌کردند. الان مردها بیشتر خودشان را می‌کشند.» لابه لای قبرها دنبال مزار پدربزرگش می‌گردد، پدربزرگ مادری‌اش. جوان است؛ ۳۲ ساله، لیسانسه. خودش «چرداول» زندگی می‌کند. در مسیری مخالف ایوان. هردو شهر از ایلام حدود ۴۰ دقیقه فاصله دارند. در دو جهت مختلف. آنجور که می‌گوید، بارها به خودکشی فکر کرده: «آمار خودکشی اینجا بالاتر است، دره شهر هم همینطور. اینجا جوان‌ها بیشترشان تحصیلکرده‌اند، مردم باهوشی دارد. من خودم لیسانس عمران دارم. به خاطر بیکاری مجبور بودم چند سال وردست کسی کارگری کنم که سواد نداشت. خیلی برایم سخت بود، ناچار بودم. حالا در یک شرکت پیمانکاری کار می‌کنم. مادرم ایوانی است. زبان ایوانی‌ها، کلهر است. یکی از شاخه‌های زبان کردی. اینجا آب و هوای خوبی دارد اما محروم است. امکاناتش از جاهای دیگر کمتر است. تقریباً هیچ امکاناتی ندارد. به اینجا نمی‌رسند. انگار ایوان از روی نقشه محو شده. حتی مسیر عبور زائران را جوری قرار داده‌اند که از اینجا گذر نکنند. در این شرایط تنها کاری که به ذهن خیلی‌ها می‌رسد، خودکشی است. اصلاً خیلی وقت‌ها جوان‌ها که دور هم جمع می‌شوند، وقتی می‌خواهند از هم خداحافظی کنند، به شوخی می‌گویند: خب من بروم خودم را از دره پرت کنم. این شوخی‌ها را بارها عملی کرده‌اند. دوست دوران بچگی خودم چند سال پیش به همین شکل خودش را کشت. درست روز عقدکنانش. روزی که باید بهترین روز زندگی آدم باشد. نامزدش گفته بود من خانه پدرت نمی‌آیم زندگی کنم. او هم چون پول نداشت برای زنش خانه بگیرد، خودش را کشت. اگر جوان‌ها کار داشته باشند، اگر پول داشته باشند، زن می‌گیرند و به زندگی امید پیدا می‌کنند.»
امید به زندگی همان چیزی است که وقتی نباشد، آدم‌ها به مرگ فکر می‌کنند؛ خصوصاً جایی که مرگ خودخواسته برایشان یک جورهایی به شکل یک سنت قدیمی درآمده. «قبلاً زن‌ها بیشتر خودکشی می‌کردند. حالا اما خودکشی میان مردها بیشتر است. زن‌ها بیشتر خودسوزی می‌کردند. حالا خودسوزی کمتر شده. نه اینکه نباشد.» مرد این را می‌گوید و به سمت بالای قبرستان اشاره می‌کند: «دو تا خواهرم اینجا هستند که به فاصله کمتر از یک سال از هم خودسوزی کرده‌اند. هردو هم به خاطر آزار و اذیت شوهرهایشان. بیست و سه چهار ساله بودند. فاطمه و زهرا.» قبرهای فاطمه و زهرا را نشان می‌دهد؛ با فاصله کمی از هم. «اینجا بیشتر کسانی که خودکشی می‌کنند، زیر ۳۰ سال هستند. آدم‌های مسن‌تر هم داریم که خودکشی کنند. یک پیرمرد ۸۰ ساله بود که خودش را حلق آویز کرد. همان روز از مصالح فروشی طناب گرفته بوده. کسی فکر نمی‌کرده که بخواهد خودش را بکشد. الان بیشتر خودشان را حلق آویز می‌کنند. بعضی‌ها هم با اسلحه خودکشی می‌کنند.»
مرد جوان خودش هم به خودکشی فکر کرده. ۳۸ ساله است. لیسانس مدیریت دارد. می‌گوید: «خود من اگر درآمد داشته باشم، ازدواج می‌کنم. اینجا خیلی‌ها سن‌شان بالای ۴۰ سال می‌رود و نمی‌توانند ازدواج کنند. مجبورند خودشان را بکشند. بعضی‌ها حتی زن و بچه هم دارند و خودکشی می‌کنند. همسایه خودمان با دو تا بچه خودش را کشت. پولی که برای تهرانی‌ها پول خرد ته جیب‌شان است، برای مردم اینجا زیاد هم هست. طرف آنقدر قرض می‌گیرد که دیگر می‌بیند نمی‌تواند پس‌اش بدهد و چاره‌ای نمی‌بیند جز اینکه خودش را بکشد. حالا این قرضی که می‌گویم فکر نکنید خیلی زیاد است، طرف برای اینکه ۱۰ میلیون قرض داشته، خودش را دار زده. الان جوان‌های ایوان اگر خیلی شانس آورده باشند، عسلویه و بندرعباس مشغول شده‌اند. آنهایی که اینجا هستند بیکارند. خیلی‌هایشان معتاد شده‌اند. از بچه ۱۰ ساله اینجا معتاد داریم تا پیرمرد ۸۰ ساله.»
 قبرستان، تفریحگاه مردم اینجاست
 سوسوی چراغ مزارها در تاریکی واپسین دقایق غروب، حالتی روحانی به فضا داده است. صدای باد بین درختان می‌پیچد و بوی گیاهان را پخش می‌کند؛ بوی علف و گندم سوخته. خوشه‌های گندمِ پیرامون بعضی سنگ قبرها را سوزانده‌اند تا مزار، پیدا باشد.
 کارش در قبرستان است. می‌گوید: «شغلم را دقیق ننویسید، اسمم را هم نیاورید. اینجا کوچک است سریع معلوم می‌شود.» خودکشی برایش کلمه‌ای آشناست. مثل خیلی دیگر از اهالی ایوان و شهرهای دیگر ایلام. مثل همان جوان مهرانی که آستین‌هایش را بالا زد و دست‌هایش را که جای سوختگی‌های عمیق رویشان مشخص بود، نشانم داد و گفت: «یک روز بعد از ظهر در خانه تنها بودم. اعصابم خراب بود؛ پیت بنزین را توی حیاط روی خودم خالی کردم و کبریت کشیدم. همسایه‌ها از بالای دیوار توی حیاط پریدند و نجاتم دادند. کاش نجاتم نمی‌دادند. الان بیکار و بدبختم. مرده بودم راحت می‌شدم. آن موقع ۲۹ سالم بود. خیلی شب‌ها خواب می‌بینم که آتش گرفته‌ام. هراسان از خواب می‌پرم.»
برای مرد شاغل در قبرستان، خودکشی یعنی رفیق‌اش که تئاتر کار می‌کرد و یک روز قرص خورد و دیگر بیدار نشد. یعنی همان مردی که از عذاب وجدان مرگ زنش، خودش را در دستشویی قبرستان حلق آویز کرد. یعنی پسر همسایه که ورزشکار بود و هیکلی اما عمداً با ماشین کوبید به دیوار و جابه‌جا تمام کرد. خودکشی او را یاد سه رفیقی می‌اندازد که باهم قرار گذاشتند در فاصله یک ماه، یکی یکی خودشان را بکشند و همین کار را هم کردند؛ سم خوردند و حالا در همین قبرستان کنار هم آرمیده‌اند. می‌گوید: «اینجا قرار خودکشی دسته جمعی می‌گذارند. شنیده‌ام که گروه تلگرامی درست می‌کنند و آنجا قرار می‌گذارند که از فلان تاریخ تا فلان تاریخ، خودشان را بکشند. همه‌اش هم از بیکاری و افسردگی. اینجا چند تا کارخانه داشتیم که تعطیل شده. حالا نه اینکه فکر کنید خیلی کارگر داشته، بعضی‌ها با هزار بدبختی ماشین می‌خرند که مسافرکشی کنند، مسافر هم نیست. بعضی‌ها رفتند آلمان پناهنده شدند. اگر مانده بودند، آنها هم خودشان را می‌کشتند. اینجا مثل تبعیدگاه است.»

تن آدم از شنیدنش می‌لرزد. خودکشی دسته جمعی! قراری عمومی برای مرگ خودخواسته: «می‌خواهند از زندگی انتقام بگیرند انگار. خیلی‌ها هستند که قبلش اعلام می‌کنند که مثلاً فلان موقع می‌خواهیم خودمان را بکشیم. خیلی وقت‌ها جدی‌شان نمی‌گیرند. خودشان را می‌کشند. تمام دردها تمام می‌شود؛ غصه بیکاری و بی‌پولی و سرکوفت بقیه. آخرین‌اش همین ۴۰ روز پیش بود. پسر جوان تحصیلکرده و ورزشکار. قبلش هم یک خانم مسن بود. بچه و نوه داشت. او هم خودش را حلق آویز کرده بود. اصلاً یک سوم این قبرها که می‌بینید، خودشان را کشته‌اند. اینجا آمار سکته هم بالاست. همه‌اش از غصه. نه کار هست و نه تفریح. مردم پنجشنبه و جمعه توی این گرما از دو بعدازظهر می‌آیند توی قبرستان می‌نشینند تا غروب، چون تفریح دیگری ندارند.»

بیشتر خودکشی‌کنندگان جوان بوده‌اند

 در ایلام از هرکسی سؤال کنید، چند نفری را سراغ دارد که دست به خودکشی زده‌اند. بالا بودن آمار خودکشی در این استان، بهانه پژوهش‌های مختلف در این رابطه شده که نتایج حاصل از آنها، رابطه مثبت و معنی‌داری بین میزان خودکشی و نرخ بیکاری را در این استان نشان می‌دهد؛ استانی که از نظر موقعیت جغرافیایی، منزوی است و جزو کم برخوردارترین استان‌ها به شمار می‌رود. رتبه اول ایلام در خودکشی در ایران و خودسوزی در دنیا، سبب اجرای طرح پژوهشی «مکان‌یابی خودکشی در استان ایلام» در چند سال گذشته شده است. هدف طرح این بود که با استفاده از اطلاعات خودکشی‌کنندگان ازقبیل سن، جنس، میزان تحصیلات، وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال، وسیله مورد استفاده، نتیجه اقدام، محل سکونت، فصل، ماه و روز خودکشی، وضعیت دقیق خودکشی در استان ایلام در سطوح مختلف در قالب نقشه نشان داده شود. بر اساس نتایج حاصل از اجرای این طرح، بالاترین میزان خودکشی در شهرستان‌های ایوان و دره‌شهر و پایین‌ترین میزان هم در دهلران و مهران دیده شد. علی موسی‌نژاد، عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی ایلام که از مجریان این طرح است در این باره می‌گوید: «میانگین سن اقدام به خودکشی در استان، ۲۵ سال است که البته در شهرستان‌های ایلام، ایوان و آبدانان، میانگین سنی جوانتر است. میانگین تحصیلات اقدام‌کنندگان هم افزایش یافته تا جایی که حتی دارندگان مدارک کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و حتی پزشکی هم سهم عمده‌ای از اقدام‌ها را به خود اختصاص می‌دهند.»

حساسیت این پدیده تا آنجا پیش رفت که امسال کمیته استانی بررسی وضعیت سلامت روان و پیشگیری از خودکشی در دانشگاه علوم پزشکی ایلام برگزار شد تا شاید راهکارهای مناسبی برای جلوگیری از این پدیده اندیشیده شود. دکتر علی دل پیشه، رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایلام اطمینان می‌دهد که این دانشگاه، تمام توان و ظرفیت خود را برای اجرای سیاست‌های ابلاغی وزارت بهداشت در زمینه سلامت روان به کار خواهد گرفت. همچنین در این راستا از توان و ظرفیت مراکزی همچون تحقیقات آسیب‌های روانی و اجتماعی، دانشکده پزشکی و گروه روانشناسی و روانپزشکی دانشگاه برای تحقق اهداف مربوط به پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی و روانی به کار گرفته خواهد شد تا از بروز خودکشی در استان پیشگیری شود.
محمدرضا مروارید، استاندار ایلام نیز با تأیید اینکه ایلام بالاترین نرخ خودکشی را در کشور دارد، می‌گوید: «افسردگی، دامنگیر جوانان ایلامی است. البته آمار خودکشی در سه سال اخیر کاهش داشته اما هنوز مواردی داریم.»
 در شهرهای استان ایلام، در مهران و ملکشاهی و چرداول و سیروان، از هرکه در مورد خودکشی پرسیدم، گفتند برو ایوان. ایوان، شهر خوش آب و هوای استان با درختان بلوط که بیش از هرجای دیگر متراکم و پیوسته است، آنقدر قصه‌های غم انگیز دارد که آدم به خیالش هم نمی‌رسد روزهای شادی هم داشته است. تفریح برای جوان‌های ایلامی یعنی همان چند ساعتی که دور هم جمع می‌شوند، حرف‌هایشان زود ته می‌کشد، خیره می‌شوند به مقابل. منظره‌های تکراری، بی‌امید به آینده.

۱۳۹۶ مرداد ۳, سه‌شنبه

رد درخواست دادرسی آرش صادقی و گلرخ ایرایی در دیوان عالی کشور


شعبه ۳۳ دیوان عالی کشور درخواست دادرسی آرش صادقی و گلرخ ایرایی را رد کرد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، درخواست اعاده دادرسی آرش صادقی و همسرش گلرخ ایرایی که هم اکنون در حال گذراندن محکومیت خود در زندان اوین هستند، از سوی شعبه ۳۳ دیوان عالی کشور به ریاست «نیازی» رد شد.
لازم به ذکر است قاضی «نیازی» پیشتر مسئول رسیدگی به پرونده قتل‌های زنجیره ای بوده است.
آرش صادقی زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین که در پی اعتصاب غذاهای طولانی مدت به بیماری‌های عدیده‌ای مبتلا گردیده، همچنان در وضعیت نامساعد جسمی بسر میبرد.
آرش صادقی، زندانی سیاسی، پس از اعتصاب غذا، وزن وی به ۵۰ کیلوگرم کاهش پیدا کرده و کلیه راست او تا ۷۰% و کلیه چپ نیز تا ۲۰% از بین رفته است؛ قلب وی نیز در زمان اعتصاب غذا دچار آریتمی و همچنین به دلیل ابتلا به آسم باید روزانه سه بار از اسپری تنفسی استفاده کند.
در حالی پرونده آرش صادقی، فعال سیاسی و همسرش گلرخ ابراهیمی در شعبه ۳۳ دیوان عالی کشور را طی نمود که پرونده و حکم صادرشده بر اساس یک پرونده پر از نقص بوده است.
در پرونده آرش صادقی، فعال دانشجویی که یکی از اتهامات وی فعالیت‌های شش سال پیش در دانشگاه علامه طباطبایی بوده است؛ اتهامی که باعث اخراج وی از دانشگاه نیز شده بود. بند ۲ ماده ۱۹ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی اعلام می‌دارد هر کس حق آزادی بیان دارد. این حق شامل آزادی تفحص و تحصیل و اشاعه اطلاعات و افکار از هر قبیل بدون توجه به سرحدات خواه شفاهاً یا به‌صورت نوشته یا چاپ یا به‌صورت هنری یا به هر وسیله دیگر به انتخاب خود می‌باشد.
لازم به یادآوری است چندی پیش، بر اساس دیدار وی با مسئولین وزارت علوم به وی اعلام شد: «استعلامی که از نهادهای امنیتی برای بازگشت شما گرفته‌شده منفی بوده و اعلام کردن شما صلاحیت ادامه تحصیل ندارید.»
در این پرونده در اتهامی به‌عنوان «گروهک آرش صادقی» اسامی ۲۰ تن از فعالین از گرایش‌ها مختلف آمده است که به استناد دفاعیه آرش صادقی، وی حتی با برخی از آن‌ها حتی یک دیدار هم نداشته است.
اتهام دیگری که آرش صادقی بر اساس آن حکم ۱۵ ساله خود را گرفته است، شرکت در تجمعات در برابر زندان اوین بوده که از سوی شعبهٔ ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی و شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر استان تهران، به ریاست قاضی پورعرب، جرم شناخته‌شده است؛ درحالی‌که در اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی به‌صراحت تشکیل اجتماعات و راه‌پیمایی‌ها بدون حمل سلاح و به‌شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد، آزاد شمرده‌شده است.
لازم به ذکر است حتی برای آرش صادقی احضاریه‌ای جهت برگزاری جلسه دوم دادگاه از طرف شعبه ۱۵ ارسال نشده بوده است.
دادگاه تجدیدنظر این فعال سیاسی در یکم دی‌ماه ۹۴ در شعبه ۵۴ به ریاست «بابایی» بود اما تائید حکم شخصاً توسط ریاست شعبه قاضی «‌پورعرب» انجام می‌گیرد. به نظر می‌آید فشار مسئولین امنیتی باعث تائید حکم توسط رئیس شعبه شده باشد.
در شعبه موردبحث در حالی برای گلرخ ابراهیمی حکم صادر می‌شود که این فعال مدنی در بیمارستان تحت عمل جراحی قرارگرفته بود و امکان دفاع از خود را نداشته است.
اطلاعات سپاه پاسداران در اقدامی دیگر پرونده‌ای برای وکیل این دو فعال مدنی – سیاسی «پیمان حاج محمود عطار» تشکیل می‌دهد به اتهام «قبول وکالت» و این امر باعث ابطال وکالت این وکیل دادگستری می‌شود.
آرش صادقی، فعال سیاسی و دانشجوی اخراجی دانشگاه علامه طباطبایی به همراه همسرش گلرخ ابراهیمی در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۹۳ توسط قرارگاه ثارالله اطلاعات سپاه بازداشت و یکم دی‌ماه سال جاری در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به اتهام «اجتماع و تبانی علیه نظام»، «توهین به بنیان‌گذار جمهوری اسلامی»، «تبلیغ علیه نظام» و «تشکیل گروه غیرقانونی» و همسرش به اتهام «توهین به مقدسات» و «تبلیغ علیه نظام» به ترتیب به پانزده سال حبس و شش سال حبس محکوم شدند.
پیش‌تر نیز در جریان مراجعه مأموران امنیتی به خانه مادر آرش صادقی برای بازداشت پسرش در سال ۱۳۸۹، مأمورین با واردکردن ضربه‌ای به سر مادر وی باعث خونریزی مغزی شده که مادر این فعال دانشجویی پس از چند روز بستری بودن در بیمارستان درگذشت. لازم به توضیح است، پزشک بیمارستان علت مرگ را ایست قلبی تشخص می‌دهد اما با گذشت چهار ماه پس از مرگ، پزشک قانونی علت مرگ را «اصابت سر به شی‌ء سخت» اعلام کرده است که باعث خونریزی داخلی و بعد ایست قلبی شده است.

علیزاده‌طباطبایی: «آخرین دفاع از محمدعلی طاهری اخذ شد»


وکیل مدافع محمدعلی طاهری گفت: «دو هفته پیش در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب حضور پیدا کردیم و آخرین دفاع از موکل اخذ شد.»
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، محمود علیزاده طباطبایی در گفت و گو با ایسنا، درباره آخرین وضعیت پرونده محمدعلی طاهری بنیان‌گذار عرفان حلقه گفت: «از اسفند ماه تا به امروز، دادگاه در یک یا دو جلسه به منظور رفع ابهام، آقای طاهری را از زندان بدون حضور وکیل خواسته بود که آقای طاهری حاضر شدند و توضیحات لازم را ارائه داده بودند.»
وی افزود: «دو هفته پیش در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب حضور پیدا کردیم، جلسه به ریاست قاضی احمدزاده برگزار شد، آخرین دفاع از آقای طاهری اخذ شد و یک هفته هم مهلت دادند تا لایحه دفاعیه را ارائه کنیم. ما هم ظرف یک هفته این لایحه را ارائه کردیم.»
علیزاده‌طباطبایی اظهار امیدواری کرد که حکم برائت در این پرونده صادر شود. درباره اتهام افساد فی الارض به کتاب های موکل اشاره کردند که ما هم گفتیم این کتاب ها با مجوز وزارت ارشاد منتشر شده و به فیلمی هم که در صدا و سیما با عنوان حلقه شیطان نشان داده شد اشاره شد و ما هم گفتیم این فیلم هیچ ارتباطی با آقای طاهری ندارد. دلیل دیگری هم در ارتباط با اتهام افساد فی الارض آقای طاهری ارائه نشد.
علیزاده‌طباطبایی افزود: «پیش تر هم از برخی مراجع استفتا شده بود که آقای طاهری چنین عقایدی دارد و ایشان هم پاسخ دادند کسی که چنین عقایدی دارد مرتد است. خدمت رسیدیم و گفتیم که آقای طاهری چنین عقایدی ندارد، عقاید آقای طاهری در کتاب های ایشان است نه در گزارش ظابطین.»
وی گفت: همچنین خلاصه کتاب‌ها خدمت برخی دیگر از مراجع برده شد و گفتند انحرافی در این عقاید نیست. ما این ها را برای دادگاه توضیح دادیم، مستندات را هم ارائه کردیم.
بر اساس این گزارش، علیزاده‌طباطبایی ۱۶ اسفند ماه ۱۳۹۵ به ایسنا گفته بود: از ساعت ۱۰ صبح تا ۳ بعد از ظهر فیلم ها را به همراه قاضی پرونده، نماینده دادستان و ضابطین مشاهده کردیم. سئوالاتی از سوی ریاست دادگاه مطرح شد و قرار شد موکلم پاسخ سئوالات را ارائه کند و پس از ارائه، برای اخذ آخرین دفاع تعیین وقت شود.
سخنگوی قوه قضاییه در نشست خبری ۲۹ شهریور ماه سال ۹۴ در پاسخ به سئوالی مبنی بر وضعیت پرونده محمدعلی طاهری بنیانگذار عرفان حلقه گفته بود: «حکم صادره برای محمدعلی طاهری مورد اعتراض قرار گرفت و اکنون پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شده است.»

مهدی کروبی به دلیل عارضه قلبی در بیمارستان بستری شد


مهدی کروبی، یکی از رهبران اعتراضات سال ۸۸، به دلیل پایین بودن ضربان قلب، در یکی از بیمارستان‌های تهران بستری شد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، روز جاری ۲ مردادماه، مهدی کروبی جهت چکاب قلب به یکی از بیمارستان‌های تهران منتقل شده است و طبق تشخیص پزشکان مبنی بر پایین بودن ضربان قلب، وی در بیمارستان بستری می‌شود.
محمد حسین کروبی فرزند ارشد مهدی کروبی گفته است که پزشک وزارت اطلاعات روز دوشنبه پس از معاینه وی تشخیص داده که مهدی کروبی باید در بیمارستان بستری شود.
به‌رغم مخالفت بسیاری از گروه‌ها و چهره‌های سیاسی – اجتماعی با ادامه حصر رهبران معترض به نتایج انتخابات سال ۸۸، مقام‌های قوه قضاییه جمهوری اسلامی می‌گویند حصر خانگی مهدی کروبی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد بر اساس مصوبه شورای عالی امنیت ملی انجام شده است.

فقر علت ۸۸ درصد ترک تحصیل کودکان در مقطع ابتدایی


دیروز، رئیس سازمان نهضت سوادآموزی گفت: اکنون آمار بی‌سوادانزیر ۵۰ سال ما ۲ میلیون و ۶۹۰ هزار نفر است که البته بخشی از اینها اتباع و بخشی دیگر سواد ناپذیرند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از ایسنا، دیروز، ۲ مرداد ۱۳۹۶، علی باقرزاده، رئیس سازمان نهضت سوادآموزی، گفت:بررسی‌ها نشان می‌دهد فقر اقتصادی از دلایل اصلی ترک تحصیل است. مطالعه‌ای بر روی جمعیت کلاس اول، دوم و سوم که ترک تحصیل کرده بودند داشتیم و ۵۳ درصد علت اصلی ترک تحصیل را فقر اعلام کرده‌اند۳۵ درصد به علل فرهنگی و اجتماعی و ۱۲ درصد به علت نبود امکانات آموزش‌وپرورش ترک تحصیل‌کرده بودند.
باقرزاده ادامه داد: ۹۸ درصد کودکان ۶ تا ۱۱ سال وارد مدارس ابتدایی می‌شوند و عمدتاً دربزرگسالان بالای ۱۰ سال مشکلاتی داریم زیرا این گروه دیگر فرصت مدرسه رفتن را از دستداده‌اند.
و نیز اضافه کرد، اکنون آمار بیسوادان زیر ۵۰ سال ما ۲ میلیون و ۶۹۰ هزار نفر است که البتهبخشی از اینها اتباع و بخشی دیگر سواد ناپذیرند. اما درمجموع پنج درصد بی‌سواد مطلق در جامعه داریم و امیدواریم در آینده نزدیک یک میلیون و ۶۰۰ هزار ایرانی سواد پذیر بی‌سواد را هم تحت پوشش ببریم.

۱۳۹۶ مرداد ۲, دوشنبه

صاحبان بهایی اصناف در خرمشهر از سوی وزارت اطلاعات احضار و تهدید شدند




شهروندان بهایی صاحب محل کسب در خرمشهر، از سوی وزارت اطلاعات مورد احضار و بازجویی قرار گرفتند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، مأموران وزارت اطلاعات خرمشهر ، شهروندان بهایی که محل کسبشان را در ۱۸ تیرماه همزمان با تعطیلات آئین بهایی تعطیل کرده بودند ، احضار و آنان را تهدید به پلمب کرده‌اند.
یک منبع مطلع به گزارشگر پیام نیوز می‌گوید: «مأموران امنیتی صاحبان محل کسب در خرمشهر را مورد بازجویی قرار داده و دلیل تعطیلی آنان در تاریخ ۱۸ تیر را جویا شده‌اند و گفته‌اند باید زمان تعطیلی محل کسبشان را یک هفته زودتر اعلام کنند  و در صورت عدم اطلاع محل کسب آنان پلمب خواهد شد.»
احضارها در بعضی موارد به صورت تلفنی نیز صورت گرفته و در احضارهای انجام‌ شده مأموران گاه برخوردهای تند و خشن به همراه صحبت‌های تهدید آمیز داشته‌اند.
به گفته بعضی از منابع مطلع احضارها همچنان ادامه دارد و طی دو روز اخیر ۹ نفر احضار شده اند.
گفتنی است، طی روز گذشته دستکم ۱۱ محل کسب بهایی در ارومیه به دلیل تعطیلی در ایام تعطیلی آئین بهایی مصادف با ۱۸ تیرماه پلمب شده و اخطار به پلمب دیگر محل کسب بهائیان در این شهر نیز صادر شده است.
در سال گذشته بیش از ۳۰۰ محل کسب شهروندان بهایی تنها به دلیل تعطیلی محل کسب آنان در ایام تعطیلی دیانت بهایی و همچنین باورمند بودن آنان به آئین بهایی با پلمب روبرو شده است.

اوین و رجایی شهر؛ تداوم اعتصاب غذای دو نوکیش مسیحی در اعتراض به صدور احکام ناعادلانه برای مسیحیان




امین افشار نادری و ابراهیم فیروزی، دو نوکیش مسیحی محبوس در زندان‌های اوین و رجایی شهر، به ترتیب نوزدهمین و هشتمین روز از اعتصاب غذای اعتراضی خود را پشت سر گذاشتند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، امین افشار نادری که اخیراً به ۱۵ سال محکوم گشته ، در اعتراض به نقض مکرر قانون از سوی مسئولین زندان و دستگاه قضایی و صدور احکام ناعادلانه ، از چهاردهم تیرماه دست به اعتصاب غذا زده است و ابراهیم فیروزی نیز در اعتراض به احکام صادر شده برای شهروندان مسیحی از ۲۶ تیرماه در اعتصاب غذا به سر می‌برد.
شایان ذکر است؛ مسئولین زندان اوین پس از گذشت ۱۹ روز از اعلام اعتصاب غذای امین افشار نادری همچنان از رسیدگی به درخواست وی و برگزاری یک دادگاه عادلانه خودداری می‌کنند.
در آخرین مراجعه آقای افشار نادری به بهداری وزن وی ۸۲.۵  (وزن اولیه ۹۰) و فشارخون او هشت و نیم روی پنج و نیم اعلام شده است.
در ماه گذشته ۱۲ تن از مسیحیان به نام‌های یوسف ندرخانی، محمدرضا امیدی، محمدعلی مسیب زاده، زمان فدائی، کشیش ویکتور بت تمرز، ناصر نوردگل‌تپه، بهرام نسیبوف الخان‌اوغلو، یوسف فرهادوف تالت اوغلو، الدار قربانوف و کاویان فلاح محمدی به جمعاً ۱۲۵ سال حبس گشته‌اند. برخی از آنان با قید وثیقه آزاد هستند و برخی دیگر علیرغم قطعی نشدن حکم هم اکنون در زندان به سر می‌برند.
امین افشار نادری در روز جمعه پنجم شهریورماه سال ۹۵ به همراه چند تن دیگر از نوکیشان مسیحی، در یک باغ خصوصی در فیروزکوه به اتهام «عضویت در کلیسای خانگی» بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. این نوکیش مسیحی بعد از گذشت سه ماه و اتمام بازجویی به اندرزگاه چهار، سالن سه زندان اوین منتقل و تاکنون در این بند نگهداری شده‌است. وی با اتهام «اقدام علیه امنیت ملی به‌واسطه تشکیل کلیسا» به ده سال حبس، و به اتهام «توهین به مقدسات» به پنج سال حبس و دو سال ممنوع‌الخروجی از کشور محکوم شده است.
ابراهیم فیروزی که سابقه بازداشت متعددی دارد، آخرین بار در سال ۹۲ بازداشت و در سال ۹۴ به اتهام «تشکیل گروه به قصد بر هم زدن امنیت کشور» به پنج سال حبس محکوم شد؛ این حکم در دادگاه تجدیدنظر نیز به تأیید رسید.

۱۳۹۶ تیر ۳۰, جمعه

زنجیر کردن یک زندانی به میله پرچم در زندان اردبیل




روز دوشنبه ۲۶ اردیبهشت‌ماه یک زندانی در زندان مرکزی اردبیل از سوی مسئولین زندان جهت تنبیه برای چندین ساعت به میله‌های زندان زنجیر شد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، یک زندانی با هویت «افشین زینالی» از ساعت ۳ بعد از ظهر روز دوشنبه به صورت تنبیهی به میله‌های زندان زنجیر شده و در نخستین ساعات روز سه شنبه به بند بازگردانده شده است.
پیش از این نیز زندانیان دیگری از جمله عباس علیپور و محمد صابر ملک رئیسی در این زندان به این صورت از سوی مسئولین تنبیه شده بودند.
افشین زینالی با اتهام «سرقت» در اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۳ بازداشت شده و پیش‌تر نیز به صورت تنبیهی به میله‌های زندان زنجیر شده بود.

بازداشت ۱۱ تن از هواداران عرفان حلقه توسط سپاه پاسداران




سپاه پاسداران با صدور اطلاعیه‌ای از بازداشت ۱۱ تن از هواداران عرفان حلقه در نجف‌آباد خبر داد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، معاونت اطلاعات سپاه صاحب‌ الزمان استان اصفهان در اطلاعیه‌ای از دستگیری ۱۱ نفر از هواداران «عرفان حلقه» در نجف‌آباد خبر داد.
طی ماه‌های اخیر فشار بر طرفداران عرفان حلقه بیشتر شده است درحالی‌که تنها در شهرستان مشهد بیش از ۲۷ تن از شاگردان و مربیان عرفان حلقه از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شدند.

۱۳۹۶ تیر ۲۴, شنبه

تداوم اعتصاب غذای امین افشار نادری در زندان اوین


امین افشار نادری، نوکیش مسیحی، علیرغم ضعف شدید جسمانی همچنان در زندان اوین در اعتصاب غذا به سر می‌برد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، امین افشار نادری، نوکیش مسیحی که اخیراً از سوی دادگاه انقلاب به ۱۵ سال حبس محکوم گشته، به دنبال اقدامات مسئولین برای ممانعت از ملاقات زندانیان سیاسی با سفیران کشورهای خارجی و در اعتراض به نقض مکرر قانون از سوی مسئولین زندان و دستگاه قضایی، از چهاردهم تیرماه دست به اعتصاب غذا زده و پس از ده روز اعتصاب غذا با ضعف شدید و افت فشارخون روبه‌رو است.
در آخرین مراجعه آقای افشار نادری به بهداری وزن وی ۸۵ (وزن اولیه ۹۰) و فشارخون او ۱۱ روی ۸ اعلام شده است.
این زندانی عقیدتی عنوان داشته که تا زمانی که دادگاهی عادلانه و منصفانه از سوی مسئولین قضایی برای وی برگزار نگردد و اقدامی برای کاستن مقدار وثیقه تعیین‌شده برای او صورت نگیرد، از اعتصاب غذا دست نخواهد کشید.
لازم به ذکر است؛ شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب در هفته جاری برای امین افشار نادری حکم ۱۵ سال حبس تعزیری صادر کرده است.
وی با اتهام «اقدام علیه امنیت ملی به‌واسطه تشکیل کلیسا» به ده سال حبس، و به اتهام «توهین به مقدسات» به پنج سال حبس و دو سال ممنوع‌الخروجی از کشور محکوم شده است.
دادگاه امین افشار نادری در تاریخ شنبه ۱۹ فروردین‌ماه سال ۱۳۹۶ برگزار شده بود و حکم بدوی طی روزهای گذشته به وی به صورت شفاهی ابلاغ شد.
گفتنی است که اجازه مطالعه حکم به این زندانی عقیدتی داده نشده است و طبق گفته قاضی، ابلاغ رسمی این حکم به وکیل صورت خواهد گرفت.
امین افشار نادری در روز جمعه پنجم شهریورماه سال ۹۵ به همراه چند تن دیگر از نوکیشان مسیحی، در یک باغ خصوصی در فیروزکوه به اتهام «عضویت در کلیسای خانگی» بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. این نوکیش مسیحی بعد از گذشت سه ماه و اتمام بازجویی به اندرزگاه چهار، سالن سه زندان اوین منتقل و تاکنون در این بند نگهداری شده‌است.

تجمع ۳۰۰ نفری کارگران شاغل نیشکر هفت تپه


صبح امروز شنبه، ۲۴ تیر ماه، بیش از ۳۰۰ نفر از کارگران شاغل نیشکر هفت تپه، با برگزاری تجمع اعتراضی، در مقابل دفتر کارفرما خواستار پیگیری مطالبات معوقه خود شدند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایرانب نقل از ایلنا، صبح امروز شنبه ۲۴ تیر ماه، ۳۰۰ نفر از کارگران شاغل در مجتمع نیشکر هفت تپه، با برپایی یک اجتماع صنفی در مقابل دفتر کارفرما خواستار پیگیری مطالبات معوقه خود شدند.
این درحالی است که از حدود دو ماه قبل تا هفته گذشته گروهی از کارگران بازنشسته این واحد صنعتی برای پیگیری مطالبات خود مدام در حال برپایی اعتراض صنفی بودند.
خواسته اصلی کارگران بازنشسته معترض که تعداد آنها ۳۴۱ نفر بود به پرداخت هزینه‌های مربوط به بازنشستگی پیش از موعد آنها و صدور احکام بازنشستگی در سازمان تامین اجتماعی مربوط می‌شد اما در مورد کارگران شاغلی که از صبح امروز اجتماع صنفی خود را برپا کرده‌اند، گفته می‌شود که معوقات مزدی و بیمه‌ای دلیل اصلی اعتراض بوده است.
طبق اظهارات یکی از کارگران این مجتمع، پرداخت مطالبات مزدی کارگران رسمی وقرار دادی هفت‌تپه از اردیبهشت ماه سال جاری به تاخیر افتاده همچنین پاداش و بهربرداری سال‌های ۹۴ و ۹۵ آنها هنوز پرداخت نشده است.
در عین حال کارگران روزمزدی حاضر در تجمع امروز نیز مدعی‌اند جدا از مطالبات معوقه سال جاری در دوماههٔ اردیبهشت وخرداد، دستمزد بهمن واسفند ماه سال گذشته (۹۵) ر از کازفرما وصول نکرده‌اند.
به گفته این کارگر ،مشخص شدن وضعیت بیمه تکمیلی یکی دیگر از خواسته‌های معترضان است چراکه هزینه‌های آن از پاییز سال ۹۵ تاکنون به صورت ماهانه از دستمزد آنها کسر می‌شود اما ظاهرا شرایط ارائه خدمات به آنها نامعلوم است.

۱۳۹۶ تیر ۲۱, چهارشنبه

اجرای حکم حبس شیوا روحانی ، شهروند بهایی ، در گرگان



شیوا روحانی، شهروند بهایی ساکن گرگان، طی روزهای اخیر جهت گذراندن دوران محکومیت خود به زندان امیرآباد گرگان منتقل شده است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، محکومیت حبس شیوا روحانی در روزهای اخیر اجرا شده و این شهروند بهایی هم‌ اکنون با حکم ۱۸ ماه حبس خود در زندان امیرآباد گرگان نگهداری می‌شود.
طی هفته گذشته ۱۳ تن از شهروندان بهایی در شهر گرگان با هجوم نیروهای امنیتی و یا احضار از سوی دستگاه قضایی و امنیتی به زندان منتقل‌شده‌اند.
روفیا پاکزادان، پریوش شجاعی، مژده ظهوری، فرحناز تبیانیان، مریم دهقان یزدلی، هوشمند دهقان یزدلی توسط مأموران امنیتی در منازلشان بازداشت شدند، شیدا قدوسی، پونه ثنائی، پریسا شهیدی، نازی تحقیقی، میترا نوری، هنا عقیقیان، سودابه مهدی نژاد و بهنام حسنی پس از احضار از طریق تلفن خود را به اداره اطلاعات و پس‌ازآن جهت اجرای حکم به زندان امیرآباد گرگان معرفی کردند.
این افراد از جمله افراد بازداشت‌شده در استان گلستان هست که در دادگاه اولیه مجموعاً به ۱۹۳ سال زندان محکوم شدند و در دادگاه تجدیدنظر این احکام از یک سال و شش ماه تا یک سال و ۹ ماه محکومیت کاهش پیدا کرده است.

درخواست قطع دست برای پنج جوان متهم به سرقت از سوی دادستان علیرغم مخالفت شاکیان




علیرغم اینکه شاکیان پرونده اعلام نمودند که راضی به قطع دست سارقان نیستند و خواسته‌شان بازپس‌ گیری اموال‌شان است  دادستان به‌ خاطر ارتکاب چندین فقره سرقت از منازل شهروندان تهرانی برای ۵ متهم جوان پرونده ، درخواست صدور حکم قطع دست کرده است ، این متهمان روز یکشنبه هفته جاری ، در دادگاه کیفری یک محاکمه شدند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از همشهری، سرقت‌های این متهمان،  به تیرماه سال۹۵ برمی‌گردد. آنها که ۵نفر بودند شب‌ها با پرسه زدن در خیابان‌های شمال تهران خانه‌هایی را که چراغ هایشان خاموش بود برای سرقت انتخاب می‌کردند و پس از واردشدن از بالکن، پول، طلا، دلار و هر شیء باارزش دیگری را که پیدا می‌کردند می‌دزدیدند. آنها در مدت کوتاهی توانستند به چندین خانه دستبرد بزنند و یک شب خانه‌ای حوالی خیابان کردستان را برای سرقت انتخاب کردند. آنجا خانه یک استاد دانشگاه بود که در طبقه اول ساختمان قرار داشت.
متهمان، بعد از اینکه مطمئن شدند هیچ‌کس در خانه نیست دست به سرقت حدود ۴۰میلیون تومان طلا و جواهرات از آنجا زدند. یک روز از این سرقت گذشته بود که سارقان بار دیگر تصمیم گرفتند برای سرقت به همان ساختمان بروند اما آنها این بار واحد مجاور را برای سرقت انتخاب کردند.
درست مثل شب قبل وقتی دیدند چراغ‌های خانه خاموش است و هیچ‌کس در آنجا نیست با همان ترفند وارد شدند و نقشه سرقت را عملی کردند. آنها خوشحال از اینکه در جریان ۲دستبرد در ۲شب به یک ساختمان پول زیادی نصیب‌شان شده به طرف مخفیگاه‌شان حرکت ‌کردند اما در یکی از خیابان‌ها گرفتار پست ایست بازرسی شدند.
ماموران که مقدار زیادی پول و دلار و طلا از اعضای این باند کشف کرده بودند آنها را بازداشت کردند و با ادامه تحقیقات در پایگاه سوم پلیس آگاهی معلوم شد دستگیرشدگان طی چند روز به ۱۰خانه دستبرد زده‌اند. از آنجا که دستبرد‌های این ۵جوان از مصادیق سرقت حدی بود دادستان برای هر ۵متهم درخواست قطع دست کرد و پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که صبح روز یکشنبه ۱۸ تیرماه، در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حسین اصغرزاده و با حضور قاضی توکلی و قاضی واعظی برگزار شد شاکیان یک به یک شکایت‌شان را مطرح کردند. از خانه هر یک از آنها بین ۱۰تا ۶۰میلیون تومان سرقت شده بود. یکی از آنها در خانه‌اش کلکسیون ساعت‌های باارزش داشت که سارقان ساعت‌ها را دزدیده بودند.
با وجود این، همه شاکیان گفتند راضی به قطع دست سارقان نیستند و خواسته‌شان بازپس‌گیری اموال‌شان و مجازات تعزیری سارقان است. در این شرایط نوبت به متهمان رسید که از خود دفاع کنند. متهم ردیف اول جوان ۲۴ساله‌ای است که سرکرده این باند است. او گفت: من فقط ۵فقره از سرقت‌ها را قبول دارم. من در روستا زندگی می‌کردم و برای کار به تهران آمده بودم اما اینجا کارگر ساختمانی بودم و درآمد چندانی نداشتم.
بخاطر همین مشکلات تصمیم گرفتم دزدی کنم. ما یک مالخر داشتیم که طلاها را به او می‌فروختیم و اگر هم دلار نصیبمان می‌شد به دلال‌های میدان فردوسی می‌فروختیم. آنها هر ۱۰۰دلار را ۳۰۰هزار تومان می‌خریدند. وی در پاسخ قاضی که پرسید اگر وقتی در خانه بودید صاحب خانه سر می‌رسید چه کار می‌کردید، گفت: این مورد هیچ وقت پیش نیامد اما مجبور بودیم با او درگیر شویم.
در ادامه سایر متهمان نیز به دفاع از خود پرداختند و در نهایت جلسه با اخذ آخرین دفاع از متهمان به پایان رسید.علیرغم اینکه شاکیان پرونده اعلام نمودند که راضی به قطع دست سارقان نیستند و خواسته‌شان بازپس‌گیری اموال‌شان است  دادستان به‌خاطر ارتکاب چندین فقره سرقت از منازل شهروندان تهرانی برای ۵ متهم جوان پرونده، درخواست صدور حکم قطع دست کرده است، این متهمان روز یکشنبه هفته جاری، در دادگاه کیفری یک محاکمه شدند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از همشهری، سرقت‌های این متهمان، به تیرماه سال۹۵ برمی‌گردد. آنها که ۵نفر بودند شب‌ها با پرسه زدن در خیابان‌های شمال تهران خانه‌هایی را که چراغ هایشان خاموش بود برای سرقت انتخاب می‌کردند و پس از واردشدن از بالکن، پول، طلا، دلار و هر شیء باارزش دیگری را که پیدا می‌کردند می‌دزدیدند. آنها در مدت کوتاهی توانستند به چندین خانه دستبرد بزنند و یک شب خانه‌ای حوالی خیابان کردستان را برای سرقت انتخاب کردند. آنجا خانه یک استاد دانشگاه بود که در طبقه اول ساختمان قرار داشت.
متهمان، بعد از اینکه مطمئن شدند هیچ‌کس در خانه نیست دست به سرقت حدود ۴۰میلیون تومان طلا و جواهرات از آنجا زدند. یک روز از این سرقت گذشته بود که سارقان بار دیگر تصمیم گرفتند برای سرقت به همان ساختمان بروند اما آنها این بار واحد مجاور را برای سرقت انتخاب کردند.
درست مثل شب قبل وقتی دیدند چراغ‌های خانه خاموش است و هیچ‌کس در آنجا نیست با همان ترفند وارد شدند و نقشه سرقت را عملی کردند. آنها خوشحال از اینکه در جریان ۲دستبرد در ۲شب به یک ساختمان پول زیادی نصیب‌شان شده به طرف مخفیگاه‌شان حرکت ‌کردند اما در یکی از خیابان‌ها گرفتار پست ایست بازرسی شدند.
ماموران که مقدار زیادی پول و دلار و طلا از اعضای این باند کشف کرده بودند آنها را بازداشت کردند و با ادامه تحقیقات در پایگاه سوم پلیس آگاهی معلوم شد دستگیرشدگان طی چند روز به ۱۰خانه دستبرد زده‌اند. از آنجا که دستبرد‌های این ۵جوان از مصادیق سرقت حدی بود دادستان برای هر ۵متهم درخواست قطع دست کرد و پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که صبح روز یکشنبه ۱۸ تیرماه، در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حسین اصغرزاده و با حضور قاضی توکلی و قاضی واعظی برگزار شد شاکیان یک به یک شکایت‌شان را مطرح کردند. از خانه هر یک از آنها بین ۱۰تا ۶۰میلیون تومان سرقت شده بود. یکی از آنها در خانه‌اش کلکسیون ساعت‌های باارزش داشت که سارقان ساعت‌ها را دزدیده بودند.
با وجود این، همه شاکیان گفتند راضی به قطع دست سارقان نیستند و خواسته‌شان بازپس‌گیری اموال‌شان و مجازات تعزیری سارقان است. در این شرایط نوبت به متهمان رسید که از خود دفاع کنند. متهم ردیف اول جوان ۲۴ساله‌ای است که سرکرده این باند است. او گفت: من فقط ۵فقره از سرقت‌ها را قبول دارم. من در روستا زندگی می‌کردم و برای کار به تهران آمده بودم اما اینجا کارگر ساختمانی بودم و درآمد چندانی نداشتم.
بخاطر همین مشکلات تصمیم گرفتم دزدی کنم. ما یک مالخر داشتیم که طلاها را به او می‌فروختیم و اگر هم دلار نصیبمان می‌شد به دلال‌های میدان فردوسی می‌فروختیم. آنها هر ۱۰۰دلار را ۳۰۰هزار تومان می‌خریدند. وی در پاسخ قاضی که پرسید اگر وقتی در خانه بودید صاحب خانه سر می‌رسید چه کار می‌کردید، گفت: این مورد هیچ وقت پیش نیامد اما مجبور بودیم با او درگیر شویم.
در ادامه سایر متهمان نیز به دفاع از خود پرداختند و در نهایت جلسه با اخذ آخرین دفاع از متهمان به پایان رسید.

هشدار در خصوص اعدام قریب‌ الوقوع دست‌ کم ۱۲۰ زندانی در زندان رجایی‌ شهر کرج




دست‌کم ۱۲۰ زندانی محکوم به اعدام که بیش از ده سال از حبس‌شان می‌گذرد، هم‌اکنون در معرض خطر اجرای حکم اعدام قرار دارند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، طی روزهای اخیر دست‌ کم ۱۲۰ زندانی محکوم به اعدام از سوی مسئولین این زندان اخطار دریافت نموده‌اند که اگر تا پایان این ماه رضایت شاکیان پرونده را جلب نمایید ، حکم شان اجرا خواهد شد.
این زندانیان بیش از ده در حبس به سر برده‌اند و برای جلب رضایت شاکیان خود موظف پرداخت دیه هستند؛ مقدار این دیه از سوی شاکیان تعیین می‌شود و می‌تواند ارقام میلیاردی نیز به خود اختصاص دهد.
گفتنی است ، طی روزهای گذشته موجی از اجرای حکم اعدام در زندان‌های ایران آغاز شده است.
یکی از مهم‌ترین مشخصه‌های نقض حقوق بشر در ایران اعدام‌های گسترده است.
سازمان عفو بین‌الملل نیز در بخشی از گزارش سالیانه خود عنوان داشته که چنانچه کشور چین با ۱.۴ میلیارد نفر جمعیت را در آمار در نظر نگیریم، شمار اعدام‌ها با حکم قضایی در ایران، ۵۵ درصد کل موارد ثبت‌شده در جهان است.
این سازمان همچنین تأکید کرده است که بسیاری از اعدام‌شدگان، «زیر شکنجه» به «جرائم» نسبت داده‌شده «اعتراف کرده‌اند» و مواردی وجود دارد که فرد به جرائمی که اساساً پس از بازداشت او رخ‌داده‌اند، اعتراف کرده است.
این نخستین بار نیست که مقام‌های قضایی ایران به صدور احکام اعدام بر پایه اعترافات زیر شکنجه متهم می‌شوند. مقام‌های ایرانی بارها «وقوع شکنجه» را رد کرده و در مواردی نیز این اتهام را در راستای «تخریب چهره نظام» توصیف کرده‌اند.