۱۳۹۴ تیر ۲, سه‌شنبه

بررسی پدیده "اعدام" در ایران در مقر اروپایی سازمان ملل

بررسی پدیده "اعدام" در ایران در مقر اروپایی سازمان ملل 


سه‌شنبه  ۲ تير ۱٣۹۴ -  ۲٣ ژوئن ۲۰۱۵

بررسی پدیده "اعدام" در ایران از نگاه کارشناسان و فعالان حقوق بشر
ژنو / شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد

طبق اظهار نظر احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد نقض حقوق بشر در ایران و همین طور طبق نظر کریستوف هینز گزارشگر سازمان ملل در مورد اعدام‌های فراقانونی بین ۹ تا ۲۶ آوریل در مجموع ۹۸ نفر در ایران اعدام شده اند. با این حساب تعداد اعدام‌هایی که سازمان ملل در آغاز سال جاری میلادی منتشر کرده بود به ٣۴۰ نفر افزایش می‌یابد.
میان اعدام شدگان حداقل ۶ فعال سیاسی و هفت زن به چشم می خورند. ۱۵ اعدام در ملأ عام انجام شده ولی اکثر اعدام‌ها در مورد محکومین مواد مخدری بوده است. فعالان حقوق بشری و سازمان های فعال در دفاع از حقوق بشر از سازمان ملل و اتحادیه اروپا می‌خواهند که دیگر شاهد اجرای این وقایع نباشند. چرا که نقض آشکار حقوق انسانی در هر مورد اعدام روشن است، شکنجه و اذیت و آزار محکوم به اعدام و همراه با آن فشار مضاعف روحی و روانی بر خانواده‌های مقتولین.
نهاد غیر دولتی سودویند در نشست بیست و نهم شورای حقوق بشر سازمان ملل اقدام به برگزاری رویدادهای موازی در زمینه های مختلف نموده که در روز ۱۷ ژوئن (۲۶خرداد ۹۴) پنل اعدام در جمهوری اسلامی در دستور کار این نهاد قرار گرفت. این پنل با شرکت عده زیادی از فعالان و سازمان های حقوق بشری همراه بود. در این پنل سه تن از کنشگران و فعالان به ایراد سخنرانی پرداختند که گزیده ای از مشروح این سخنرانی ها را در زیر می خوانید.

نیما پور یعقوب فعال حقوق بشر در مورد اجرای احکام اعدام در ملاء عام گفت : «که یکی از فجایع خاموش که در ایران جریان داشته و جامعه را مورد هدف قرار داده اجرای حکم اعدام در ملاءعام می باشد .»
وی براساس آمارهای ارائه شده در سازمان ملل گفت: «در سال میلادی جاری تعداد سی و دو تن در شهر های مختلف ایران در ملاءعام اعدام شده اند.» نیما پور یعقوب هدف حاکمیت از اجرای این اعدام ها ایجاد فضای رعب و وحشت در میان عامه مردم دانست و در ادامه به اعدام های دهه شصت اشاره کرد. اعدام افراد سیاسی در شهر تبریز در برابر دیده گان مردم و عدم پاسخگویی جمهوری اسلامی به این اعدام ها و یا هیچ نکته ای در مورد بهبود این وضع و لغو ای احکام در اراده دولت دیده نشده است .وی اظهار داشت: «آقای لاریجانی رییس قوه قضایه در جواب انتقادات بین المللی در مورد اعدام گفته اند که مخالف با اجرای احکام اعدام مخالفت با نص صریح قرآن است اما به عقیده بنده از منظر سیاسی و اجتماعی اعدام در ملاء عام یکی از ضربه های حاکمیت بر جامعه برای سرکوب هر گونه اعتراضات احتمالی است و برای سرپوش گذاشتن بر ناکار آمدی جمهوری اسلامی در همه برهه های سیاسی و اجتماعی تنها توجیه این اعدام ها را تنبیه کسانی که احیانا می خواهند کارهای خلاف قوانین انجام دهند می دادند که این توجیه اصلا کارایی ندارد و تنها زمینه ساز عادی سازی جرم در جامعه می شود.»
وی در پایان گفت: «متاسفانه با عادی شدن مقوله اعدام در کشور ایران، شاهد بازی های جدید میان کودکان و خردسالان ایرانی هستیم. «اعدام بازی» یکی از خطرناک ترین شیوه های بازی است که کودکان با دیدن این صحنه به بازسازی آن می پردازند و چندین کودک براثر این بازی جان خو را از دست داده! آمار دولتی میزان جرائم بشدت در حال افزایش است و هیچ نشانه ای از تاثیر اعدام بر کاهش جرائم دیده نشده من از سکوت مجامع بین المللی در مورد اعدام های دسته جمعی در زندان های ایران متاسف هستم و خواستار اقدام قاطع مذاکره کننده گان و مجامع بین المللی با جمهوری اسلامی می باشم.»

میترا پورشجری به نمایندگی از «بنیاد عبدالرحمان برومند» سخنرانی خود را با محوریت افزایش آمار اعدام و با عنوان «جنایت به نام عدالت» آغاز کرد. خانم پورشجری به هزاران اعدام خود سرانه و شتابزده از همان ابتدای انقلاب پنجاه و هفت اشاره داشت اما روند افزایش اعدام از سال دوهزاروهفت تا کنون را بی سابقه خواند که این عمر موجب نگرانی افراد و سازمان های حقوق بشری و بنیاد برومند که ایشان نمایندگی آن را در این رویداد برعهده داشتند بود.
وی در ادمه افزود: «آمار اعدام ها در هفته های گذشته به طور ساعتی و روزانه در تغییر است به همین دلیل این امر اسباب نگرانی بسیار زیاد بنیاد برومند در تصمیم گیری های قضایی جمهوری اسلامی که منجر به اعدام افراد زیادی در سال جاری شده را فراهم کرده. ما متاسفانه شاهد افزایش تعداد اعدام ها به دلیل مسئله مواد مخدر هستیم و این حتی مغایر با موازین و استاندارد های کشور هایی است که هنوز اعدام در آنها رواج دارد.»
به گفته خانم میترا پورشجری حتی در بین کشورهایی که اعدام در آن جا هنوز رواج دارد اعدام در مواردی که به افراد صدمه نرسیده باشد اجرا نمی شود وی به همین دلیل در ادامه گفت: «ما خواستار توقف اعدام ها در جرائم مربوط به مواد مخدر هستیم. بنیاد برومند نسبت به جمع آوری شواهد و مستندات بسیاری از اعترافات اجباری متهمان در زندان ها اقدام کرده که گواه اعمال شکنجه برای اخذ اعتراف از زندانبان می باشد. یعنی این اعترافات اجباری مبنای صدور حکم برای اعتراف کننده گردیده و چنین مسئله ای واقعا قابل باور نیست! من در پایان خواستار اصلاحات بسیار فوری در قوانین قضایی برای کاهش احکام اعدام هستم.»

مدیار سمیعی نژاد در ابتدای سخنرانی خود در مورد اعدام های کودکان یا افراد زیر سن قانونی گفت: «اعدام مجازاتی است غیر انسانی و بی رحمانه و تحقیر آمیز. متاسفانه ما شاهد هستیم که شیوه های اعدام در ایران در چهار مورد خلاصه می شوند . اعدام با جرثقیل و بالا کشیدن توسط آن . دوم اعدام با افت کوتاه و با افت استاندارد و مورد آخر با افت بلند است و متاسفانه اعدام با جرثقیل معمولا در ملاء عام صورت میگیرد.» وی در ادامه این شیوه را دردناک ترین شیوه برای اعدام برشمرد و گفت: «اعدام با افت کوتاه نیز از شیوه های دردناک و شبیه به اعدام با جرثقیل است . در شیوه استاندارد فاصله افتادن یک متر است و فرد هنگام افتادن گردنش شکسته می شود و مرگ به سرعت رخ میدهد. و در مورد آخر مرگ در ارتفاع زیاد نیز مرگ دردآوری در پی ندارد . در جمهوری اسلامی مرگ با جرثقیل و افت کوتاه بیشترین موارد را در میان اعدام ها دارد که همراه با زجر و درد برای محکومین به اعدام است .»
سمیعی نژاد در ادامه به فاجعه ای به نام اعدام کودکان زیر هجده سال در ایران اشاره کرد و گفت: «تغییر قانون مجازات کودکان در سال نود و دو را می توان مثبت ارزیابی کرد ولی این هم اصلا کافی نیست. چون در موارد قصاص به طور کامل اعدام زیر هجده سال به طور کلی حذف نشده و هنوز ادامه دارد . در قانون مجازات اسلامی قانونی برای نادیده گرفتن اعدام و یا مجازات جایگزیین به طور کامل پیش بینی نشده است .»
وی در پایان گفت: «بسیاری از کسانی که در محکوم به مجازات اعدام هستند در قانون مجازات جدید حکم اعدام از آنها سلب می شود احکامی مانند محاربه و معاند در قانون جدید قابل بخشش است و می توان به قانون مجازات جدید استناد کرد ولی هیچ تمایلی به این قانون از طرف مجریان دیده نمی شود و همچنان اعدام های زیر هجده سال وجود دارد و قوانین ناقص هم در جمهوری اسلامی اجرا نمی شود.»

در پایان سخنرانی ها، جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد.

"همه حقوق بشر برای همه در ایران" 

۱۳۹۴ تیر ۱, دوشنبه

اگر آیت الله خامنه ای بمیرد



این روزها 24 ساعت در رسانه های حکومتی خبرهای درگیری باندهای حکومتی و فساد گردن کلفت ها ، که در ذات و جوهر این نظام است ، منتشر میشود . این باندها کار را بحدی رسانده اند که در روز روشن و در ملاءعام به هم خائن و فاسد خطاب می کنند . ( درگیری ظریف و کوچک‌زاده در مجلس: ظریف «خائن» است )
هاشمی رفسنجانی که در زمان آیت الله خمینی ، پست و مقامش از خامنه ای هم بیشتر بود و برای جانشینی ولایت فقیه بیمار ، خودش را آماده کرده است ، در رابطه با دستگیری پسرش قوه مجریه جمهوری اسلامی و مدیرانش را به « حیوانات هار » تشبیه کرده بود .
و عفت مرعشی همسرش امروز در باره حکم مهدی هاشمی به تنسیم گفت است :
«حکم آقای هاشمی یعنی تقلب، تقلب، پدرسوخته بازی.»
: «بروید و همین را بزنید. بروید بنویسید که خانم هاشمی گفت که پدرسوخته بازی بوده، حکمش پدرسوخته بازی بود و حکم نیست
به نقل از محسنی‌اژه‌ای، معاون اول قوه قضاییه، حکم 10 سال حبس مهدی هاشمی که به اختلاس، ارتشاء و مسایل امنیتی متهم شده، در مرحله اجرای احکام و دادسرا قرار دارد .
از سوی دیگر در این روزها ماجرای بورس تحصیلی پسر مهاجرانی توسط ویکی لیکس افشا شده است و بار دیگر یک طشت از هزاران هزار طشت فساد و ارتشاء و اختلاس و خیانت از بام به زمین افتاد و پته اش بر روی آب .
این خبر مثل بمب در روزنامه ها صدا کرد و آتو به دست اصولگراها داد تا حمله و هجومها را به باند مخالف شروع کنند و از آبی که از سر منشا گل آلود است ماهی بگیرند .
حال در میان جنگ و دعواهای گرگها که روز و شب به دریدن هم مشغولند ،، معلوم نیست که بعد از مرگ خامنه ای که به گفته رسانه ها در مرحله چهارم ( متاستاز ) سرطان پروستان قرار دارد و عنقریب اتفاق خواهد افتاد چه بر سر نظام جمهوری اسلام خواهد آمد آنهم در اوج بحرانهای مرگبار و کمرشکن .
آنسوی طیف هم 99 درصدی ها یعنی مردم ایران که کارد به استخوانشان از ظلم و ستم آخوندها رسیده است قرار دارند و هر آن امکان دارد که به خیابانها بریزند و ستونهای عظیم و پوشالی نظام
اسلامی را بر سرشان خراب کنند و این رژیم را برای همیشه در زباله
دانی تاریخ بریزند .
*روزنامه های "یو.اس.ای تودی"، "سانفرانسیسکو تایمز"، واشنگتن پست"، "واشنگتن تایمز"، "فایننشال تایمز"، "دیلی
اکسپرس"، "سان" و شبکه های خبری "فاکس نیوز"، "بی.بی.سی" و "سی.ان.ان" خبر مرگ خامنه ای را درج کردن

۱۳۹۴ خرداد ۲۴, یکشنبه

ماشین سرکوب و کشتار رژیم را چه کسانی هدایت می نمایند؟


سپاه و روحانیت در سرکوب و کشتار مردم طی سی و شش سال گذشته نقش تعیین کننده ای را ایفا نموده اند. هرگونه اعدامی اعم از سیاسی یا غیر سیاسی که طی سی و شش سال گذشته در ایران رخ داده و یا در آتی رخ خواهد داد و از سوی دستگاه قضایی رژیم تائید گردیده و می شود، بدون تردید دستان مسترک سپاه و آخوندها در آن نقش داشته است.
بازجویان سپاه در زندانهای مخوف سراسر کشور رژیم هر شحصی را که در مسیر دیگری جز نظام حرکت کند، تفاوتی نمی نماید که این خط وی سیاسی ست یا غیر سیاسی ، دشمن نظام می شمارند و با امضا یا مهر خود حکم مرگ شخص را در همان ابتدای دستگیری اش صادر می نمایند.
اینکه گاها در دستگاه قضایی رژیم در رابطه با برخی از آزادیخواهان تجدید نظری صورت می گیرد، نه برای این است که این دستگاه با پرونده ساختگی بازجویان سپاه مخالفت ورزیده است. خیر بلکه خیلی بیشتر این تجدید نظر بدلیل نمایش تایید اعمال این جنایتکاران که در واقع می توان از انها بنام ماشین کشتار نظام نام برد، می باشد.
سالانه ماشن کشتار نظام یعنی بازچویان سپاه ، حکم اعدام صدها نفر را در ایران صادر می نمایند، بدون اینکه حتی گاها ثابت بشود که شخص واقعا مقصر بوده است، هیچکس نمی تواند به حکمی که این جنایتکاران برای قربانیان خود صادر می نمایند، تردید کند.
آخوندها دستگاه قضایی رژیم را در دست دارند، بدون اینکه آنها حتی از سواد قضایی برخوردار باشند، در دادگاههای چند دقیقه ای خود به استناد امضای پاسدار بازچو که برای مجرم پرونده ساخته است، حکم مرگ شخص را دوباره تایید می نمایند. این روند از همان ابتدای موجودیت رژیم در سیستم قضایی کشور نهادینه شده است و هنور حالتی پیش نیامده است، که آخوندهای حاکم شرع یا قضات رژیم به پرونده های ساختگی دستگاه مرگ نظام یعنی بازجویان سپاه کوچکترین اعتراضی بنمایند. برغم اینکه در بسیاری از موارد برای قاضی کاملا روشن است که پرونده و حکم صادر شده بازجو با معیارهای خود انها مطابقطی ندارد و مجرم حتی بی گناه است.
رژیم سیاه اندیش جمهوری اسلامی برای استمرار و پایداری خود به این ماشین کشتار بی حساب و کتاب و ضد بشری نیازمند است. این شگفت اور نیست که حتی به دفاعیه وکلایی که به استناد قوانین قضایی ضد انسانی اساسی خود در دانشگاههای کشور تربیت نموده است، نیز بهایی نمی دهد. حتی در مواقعی که انها ثابت نموده اند، مچرم بی گناه است . از سوی دستگاه قضایی اجازه نامه وکالت آنها سلب شده و حتی بسیاری از وکلای مدافع اکنون در زندانها ی مخوف رژیم بسر می برند.
هموطن مسئولیت پذیر،
تنهابدیل رهایی بخش از چنگال این لاتهای چاقوکش و ادمکش، ایجاد یک قدرت سازمان یافته اجتماعی ست. برای این منطور باید
دانش و اموزش سازماندهی و خودسازماندهی را به میان مردم ببریم.
خودسازماندهی یعنی در خانه و کوچه ، محله و خیابان ، کارخانه و اداره، دانشگاه و مدرسه جمع های مردمی را تشکیل بدهیم تا توسط آنها از منافع ضنفی خودمان دفاع نماییم.
خودسازماندهی یعنی چمعی را بوچود بیاوریم که قادر باشد، به طور سازمان یافته در مقابل خشونت سازمان یافته زورگویان به مقاومت متقابل برخیزد.
خودسازماندهی یعنی تبدیل شدن به شهروندانی که برای دفاع از حقوق مدنی خویش ازخلاقیت و توانایی یکدیگر بهره بگیرند.
خودسازماندهی یعنی بیرون جهیدن از پوسته فرد تنها، ناامید ، مایوس و فاقد قدرت و تبدیل شدن به یک شخص قدرتمند.
خودسازماندهی یعنی تلاش هدفمند و مداوم شهروند عادی برای بیرون کشیدن خود از ضعف ناشی از پراکندگی، در مقابل ارگانها و نهادهای سازمان یافته ی سرکوب و غارت حاکمیت.
خودسازماندهی یعنی نهادینه ساختن اعتماد بنفس داشتن درخود
بدون تردید قدرت اجتماعی سازمان یافته را با ذهنیت تنها نمی توان پدیدش آورد.
با تشکل و همکاری نیروهای کنشگر اگاه که اکنون بصورت پراگنده در ایران یابرون مرز فعالیت می نمایند می توان ورزنه ی بزرگی را در مقابل رژیم سیاه اندیش جمهوری اسلامی بوجود آورد.آندسته از کنشگرانی که خواهان تغییر رژیم می باشند در هرکجای دنیا که هستند باید بایکدیگر ارتباطی همسویه و ارگانیک برقرار نمایند باید همدیگر را پیدا نمایند و متشکلتر وارد سخنه مبارزه بشوند. باید بتوانند از نیروی اندیشه، تخصص، توانانی و ظرفیت های یکدیگر یاری بگیرند تا بتوانند به یک کل قدرتمند و اثر گذار تبدیل شوند. آرمین آرمان

۱۳۹۴ خرداد ۲۱, پنجشنبه

شعر کودکان کار



اشک در چشمانم حلقه زده 
کودکان کار ،نمیدانم خدا به آنها سر زده.؟

دستان ظریفت را میبوسم 
شرافت را در قامت کوچکت میجویم 

سرزمینم پر است از زنان و مردان کوچک 
استوارند در زندگی، اینان بزرگند بی شک 

بزرگی را در چهره معصومانه شان دیدم
از این همه بزرگی اینان به خود لرزیدم

با دستان و قامت کوچک سنگینی درد را تحمل میکنی
گمانم خواب باشی خدا، ور نه چگونه غمگینی اینان تحمل میکنی

حسرت بازیهای کودکانه در نگاهشان پیداست
خدایا میبینی قلبهاشان همچو دریاست

گویی کودکی خویش از یاد برده اند
بس که در زیر بار زندگی تا خورده اند 

در سرمای زمستان ایستاده سر چهار راه دختری لرزان
تا که میآید ماموران ضحاک دخترک میشود گریان

سنگینی بار زندگی بر دوش اوست 
انگار از یاد بردن کودکی تقدیر اوست

دخترکی دیدم آوازه خوان در خیابان
صدایش پر سوز چشمها را کرده بود گریان 


پیش خود گویند چه فرقیست میان من و کودک همسایه
وقت آن است برای این همه ظلم نازل کنی یک آیه

از برایش گریه کردم در دل 
خدایا تو میگفتی همه هستیم از یک گل

رضا امیری

ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را تامین میکنیم...........ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را تامین میکنیم...........

شعر همه چی رنگ شب گرفته



روزها از پی هم می آید 
همه منتظریم شاید این غصه سرآید

خستگی و نا امیدی رخنه کرده در این خانه
پژمرده شدن گل به دست ضحاک زمانه

مردم میکنند زنده گانی 
شب روز هستند به دنبال لقمه نانی

انگار نه انگار که روزی این سرزمین بوده مهد شیران
کمر بسته شیخ پلید تا کند این سرزمین ویران 

به اسم حکومت عدل علی میدهد حکم 
برای نمونه 12سال 9 ماه کشیدن نقاشی شده جرم

قلم هم مرا یاری نمیکند برای نوشتن
بس که ویرانی و ظلم هست در این وطن

آه اینجا روح زندگی نیست 
همه چی رنگ شب گرفته نور نیست 

دلم شادی میخواهد از جنس آزادی 
میسر نشود تا نکوشیم در ره آبادی 

من تو گر امروز ما شویم 
یقینا ز دست ظلمان رها شویم 

رضا امیری