۱۳۹۴ آذر ۷, شنبه

ماشین سرکوب و کشتار رژیم را چه کسانی هدایت می نمایند؟

سپاه و روحانیت در سرکوب و کشتار مردم طی سی و شش سال گذشته نقش تعیین کننده ای را ایفا نموده اند. هرگونه اعدامی اعم از سیاسی یا غیر سیاسی که طی سی و شش سال گذشته در ایران رخ داده و یا در آتی رخ خواهد داد و از سوی دستگاه قضایی رژیم تائید گردیده و می شود، بدون تردید دستان مسترک سپاه و آخوندها در آن نقش داشته است.
بازجویان سپاه در زندانهای مخوف سراسر کشور رژیم هر شحصی را که در مسیر دیگری جز نظام حرکت کند، تفاوتی نمی نماید که این خط وی سیاسی ست یا غیر سیاسی ، دشمن نظام می شمارند و با امضا یا مهر خود حکم مرگ شخص را در همان ابتدای دستگیری اش صادر می نمایند.
اینکه گاها در دستگاه قضایی رژیم در رابطه با برخی از آزادیخواهان تجدید نظری صورت می گیرد، نه برای این است که این دستگاه با پرونده ساختگی بازجویان سپاه مخالفت ورزیده است. خیر بلکه خیلی بیشتر این تجدید نظر بدلیل نمایش تایید اعمال این جنایتکاران که در واقع می توان از انها بنام ماشین کشتار نظام نام برد، می باشد.
سالانه ماشن کشتار نظام یعنی بازچویان سپاه ، حکم اعدام صدها نفر را در ایران صادر می نمایند، بدون اینکه حتی گاها ثابت بشود که شخص واقعا مقصر بوده است، هیچکس نمی تواند به حکمی که این جنایتکاران برای قربانیان خود صادر می نمایند، تردید کند.
آخوندها دستگاه قضایی رژیم را در دست دارند، بدون اینکه آنها حتی از سواد قضایی برخوردار باشند، در دادگاههای چند دقیقه ای خود به استناد امضای پاسدار بازچو که برای مجرم پرونده ساخته است، حکم مرگ شخص را دوباره تایید می نمایند. این روند از همان ابتدای موجودیت رژیم در سیستم قضایی کشور نهادینه شده است و هنور حالتی پیش نیامده است، که آخوندهای حاکم شرع یا قضات رژیم به پرونده های ساختگی دستگاه مرگ نظام یعنی بازجویان سپاه کوچکترین اعتراضی بنمایند. برغم اینکه در بسیاری از موارد برای قاضی کاملا روشن است که پرونده و حکم صادر شده بازجو با معیارهای خود انها مطابقطی ندارد و مجرم حتی بی گناه است.
رژیم سیاه اندیش جمهوری اسلامی برای استمرار و پایداری خود به این ماشین کشتار بی حساب و کتاب و ضد بشری نیازمند است. این شگفت اور نیست که حتی به دفاعیه وکلایی که به استناد قوانین قضایی ضد انسانی اساسی خود در دانشگاههای کشور تربیت نموده است، نیز بهایی نمی دهد. حتی در مواقعی که انها ثابت نموده اند، مچرم بی گناه است . از سوی دستگاه قضایی اجازه نامه وکالت آنها سلب شده و حتی بسیاری از وکلای مدافع اکنون در زندانها ی مخوف رژیم بسر می برند.
هموطن مسئولیت پذیر،
تنهابدیل رهایی بخش از چنگال این لاتهای چاقوکش و ادمکش، ایجاد یک قدرت سازمان یافته اجتماعی ست. برای این منطور باید
دانش و اموزش سازماندهی و خودسازماندهی را به میان مردم ببریم.
خودسازماندهی یعنی در خانه و کوچه ، محله و خیابان ، کارخانه و اداره، دانشگاه و مدرسه جمع های مردمی را تشکیل بدهیم تا توسط آنها از منافع ضنفی خودمان دفاع نماییم.
خودسازماندهی یعنی چمعی را بوچود بیاوریم که قادر باشد، به طور سازمان یافته در مقابل خشونت سازمان یافته زورگویان به مقاومت متقابل برخیزد.
خودسازماندهی یعنی تبدیل شدن به شهروندانی که برای دفاع از حقوق مدنی خویش ازخلاقیت و توانایی یکدیگر بهره بگیرند.
خودسازماندهی یعنی بیرون جهیدن از پوسته فرد تنها، ناامید ، مایوس و فاقد قدرت و تبدیل شدن به یک شخص قدرتمند.
خودسازماندهی یعنی تلاش هدفمند و مداوم شهروند عادی برای بیرون کشیدن خود از ضعف ناشی از پراکندگی، در مقابل ارگانها و نهادهای سازمان یافته ی سرکوب و غارت حاکمیت.
خودسازماندهی یعنی نهادینه ساختن اعتماد بنفس داشتن درخود
بدون تردید قدرت اجتماعی سازمان یافته را با ذهنیت تنها نمی توان پدیدش آورد.
با تشکل و همکاری نیروهای کنشگر اگاه که اکنون بصورت پراگنده در ایران یابرون مرز فعالیت می نمایند می توان ورزنه ی بزرگی را در مقابل رژیم سیاه اندیش جمهوری اسلامی بوجود آورد.آندسته از کنشگرانی که خواهان تغییر رژیم می باشند در هرکجای دنیا که هستند باید بایکدیگر ارتباطی همسویه و ارگانیک برقرار نمایند باید همدیگر را پیدا نمایند و متشکلتر وارد سخنه مبارزه بشوند. باید بتوانند از نیروی اندیشه، تخصص، توانانی و ظرفیت های یکدیگر یاری بگیرند تا بتوانند به یک کل قدرتمند و اثر گذار تبدیل شوند.

۱۳۹۴ آذر ۶, جمعه

پلیس در ایران


همانطور که میدانید در همه جای دنیا پلیس حافظ امنیت مردم است و قاعدتا وقتی انسان پلیس را می بیند باید احساس امنیت کند 

ولی متاسفانه در کشور ایران این دقیقاً بر عکس میباشد وقتی شخصی ماشین پلیس میبیند دوچار ترس و استرس میشود . 

که دلایل آن بر همگان مشخص است برخورد نیروی انتظامی و یا پلیس در ایران با شهروندان بسیار زننده است به طوری که 

حرمت و کرامت انسانی را زیر سوال می برند و طرف را تحقیر میکنند،در واقع اینگونه رفتار در حکومت ایران نهادینه شده است 

چرا که از همان راس حکومت تا پایین همگی کوشش برای حفظ نظام میکنند و اینگونه رفتارها اصولا برای ایجاد رعب و وحشت در

بین جامعه انجام می باشد که اگر به طور مثال مردم به شرایط حاکم اعتراض کنند بدانند که با چه رفتاری روبرو خواهند شد. 

و اینگونه رفتارها با همه اشخاص یکسان انجام می شود و فرقی نمی کند که به چه جرمی دستگیر شده باشی.

من آرزو میکنم که هیچ شخصی سر و کارش با نیروهای پلیس و یا انتظامی نیفتد چون واقعا با انسانهایی بسیار وحشی و

خطرناک و با رفتارهایی زننده روبرو خواهد شد ،چون برای خود من این اتفاقات پیش آمده و از نزدیک شاهد آن بودم 

با چند تن از دوستانم در خیابان با ماشین بودیم که پلیس ما را دستگیر کرد و چون در ماشین یک عدد قوطی مشروب داشتیم

ما را با توهین و کتک کاری به کلانتری بردند و چون جمعه بود و معمولا دادگاه تعطیل است ما را پیش قاضی کشیک فرستادند 

و او هم ما را به زندان اوین فرستاد آنها حتی به ما اجازه ندادند که به خانوادهایمان اطلاع دهیم طبق بند 5 ماده واحده قانون 

احترام به آزادی های مشروع شهروندی هر متهم حق دارد از ماموران بخواهد در اولین فرصت به خانواده او اطلاع دهند تا از 

سرنوشت او مطلع شوند و در صورت لزوم برای آزادی او وثیقه یا کفیل آماده کنند. 

ولی آنها با رفتارهای خشن و زننده و حرفهای رکیک ما را به زندان اوین منتقل کردند ما هم چون اجازه نداشتیم به خانواده اطلاع 

دهیم مجبور شدیم در زندان بمانیم و بعد از 2 روز ما را با تعدادی دیگر با یک ماشین زندان که اتوبوس بود و صندلی هم نداشت 

و تمام شیشه های آن را با میله های آهنی بسته بودند به طوری که بیرون را نمیتوانستی ببینی و به همه ما پابند و دستبند زده 

بودند سربازان با اسلحه بالای سرمان ایستاده بودند که انسان فکر میکرد که حتماً این افراد یا قاتل هستند و یا جانی که اینگونه 

شرم آور وتوهين آمیز به زندان قزلحصار فرستادند و در طول راه بارها با توهین و رفتارهای زننده ما را مورد آزار و اذیت قرار 

میدادند، در زندان هم تا ما بخواهیم به خانوادهایمان اطلاع دهیم که برایمان وثیقه بگذارند چند روز در آنجا بودیم که واقعاً خیلی 

بد بود و در روحیه ما تاثیر بسیار بد ومنفی گذاشت که هنوز هم که سالهاست از آن میگذرد بسیار خاطره بدی در ذهنم بجای 

گذاشت و بعد از چند وقت از دادگاه احضاریه فرستادند و در دادگاه برای هر یک از ما حکم شلاق و جریمه نقدی بریدند که در 

همان روز اجرای احکام این حکم را جرا کرد و به هر یک از ما 30 ضربه شلاق زدند فقط به جرم اینکه این 3 جوان در داخل ماشین 

خود یک قوطی مشروب داشت و تمام آن جوانانی که در آن روز با ما به زندان قزلحصار فرستادند اکثریت به جرم های مشابه 

مثل همین مشروب و یا با دختری او را دستگیر کرده بودند. 

واقعا این رفتار زننده پلیس با ما باعث شد که خیلی از دوستانم که در خارج از ایران زندگی می کنند و از آن فضا دور هستند

با دیدن ماشین پلیس دوچار ترس و استرس شوند .

حکومت ضد بشری ایران با استفاده از نیروهای پلیس بد اخلاق و بد رفتار و سیستم قضایی فاسد و نا عادل روزانه هزاران شهروند

را به جرائم مختلف شکنجه و زندانی و یا اعدام میکنند، که اینگونه رفتارها مقایر با حقوق شهروندی و اعلامیه جهانی حقوق بشر با 

تاکید بر احترام به کرامت انسان و بزرگداشت شان و منزلت ذاتی انسان نگاشته شده و مبنای کنوانسیون های سازمان است . 

ماده 5 اعلامیه جهانی حقوق بشر بیان می دارد که احدی را نمیتوان تحت شکنجه یا مجازات با رفتاری قرار داد که ظالمانه و یا بر خلاف

انسانیت و شئون بشری باشد .ایران کنوانسیون ضد شکنجه و رفتار یا مجازات خشن غیر انسانی یا تحقیر کننده را امضا نکرده است 

ولی دیگر کنوانسیون های سازمان ملل متحد رفتار تحقیر آمیز و شکنجه را منع میکند.

به عنوان مثال ماده 7 کنوانسیون بین المللي حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل متحد تصریح میکند که هیچ کس نباید در معرض

شکنجه یا رفتار تحقیر آمیز و یا مجازات غیر انسانی و وحشیانه قرار گیرد فردی که مرتکب جرمی میگردد به خاطر هر جرمی که 

مرتکب شده در دادگاه مورد قضاوت قرار می گیرد و بر اساس رای دادگاه مجازات میشود ولی احترام به کرامت انسانی 

او باید حفظ شود مجازاتها ی تحقیر کننده و توهین آمیز نه تنها از طرف سازمان ملل بلکه از سوی سازمان های مدافع حقوق بشر 

همچون عفو بین الملل نیز بشدت محکوم شده زیرا بشر مترقی و دنیای مدرن خواهان حذف همه اشکال مجازات ظالمانه غیر انسانی 

و توهین آمیز است.

رضا امیری

مردی از جنس مرگ به اسم قاضی صلواتی

قاضی ابولقاسم صلواتی چهره ای است که کمتر در مورد او صحبت به میان آمده واز این بابت جزو چهره های ناشناخته رژیم است 

وی متولد 1341در یکی از شهرهای اصفهان است ودر دهه اولیه 60 در هئيت بسیج در جبهه حضور داشت و  به واسطه حضور در جبهه و سابقه بسیجی بدون تحصیلات حقوقی و یا قضایی در همدان و سنندج به عنوان قاضی و معاون دادستان به خدمت پرداخت و بخاطر فساد و قصاوتی که به خرج میداد زبانزد مردم شد 

در سالهای اولیه به قدرت رسیدن حکومت اسلامی برای تصدی پست قضایی نیاز به داشتن مدرک حوزوی حتی در سطح ابتدایی و یا دبیرستان و یا دانشگاهی نبود همین که فرد دارای خوی جنایتکاری بود برای تصدی این پست ها کفایت میکرد دستگاه قضایی  ایران که در هر زمان افرادی قصی القلب امثال خلخالی پور محمدی محسنی اژه ای را در خود داشته و دارد که برای سرکوب کردن مردم به واسطه صدور احکام سنگین قضایی به چنین افرادی نیاز دارد و در این برهه از زمان افرادی قصی القلب مثل قاضی  صلواتی وقاضی مقیسه به ماشین صدور احکام سنگین قضایی برای دستگاهها ی امنیتی تبدیل شده است و از طرف  دستگاه  اطلاعاتی  امنیتی قاضی صلواتی که معروف به قاضی مرگ است برای این مهم گمارده شده است. 

به طوری که در جریانات سال 88 اکثر پرونده های امنیتی را به عهده داشت و با احکام سنگین زندان و یا اعدام در دادگاه های فرمایشی  5الی 10 دقیقه ای احکام آنان را صادر کرد .او که ریاست شعبه 15 دادگاه انقلاب را بر عهده دارد تا به امروز بسیاری از پروند هایی که از نظر دستگاه اطلاعاتی امنیتی باید احکام سنگینی برای آنهاباید صادر میشد به این شعبه و نزد قاضی صلواتی فرستاده می شود تا همانطور که گفتم او هم با یک  دادگاه فرمایشی در عرض 5الی 10 دقیقه احکام  آنان را  بدون اینکه اجازه دهد تا متهم از خودش دفاع کند صادر کرده ومیکند . که من به تعدادی از آن که در دادگاه ناعادلانه برای آنها حکم صادر شده  اشاره میکنم . 

در اردیبهشت ۱۳۹۱، صدور حکم ده سال زندان برای امید کوکبی دانشجوی نخبه رشته فیزیک اتمی در آمریکا و رتبه بیست و نه کنکور سراسری ایران به اتهام همکاری با کشور متخاصم. کوکبی پیش از آن همکاری با با دانشگاه ای نظامی ایران را نپذیرفته بود.[۵]صدور حکم ۱۱ سال زندان محمد توسلی رئیس ۷۵ ساله دفتر سیاسی نهضت آزادی. توسلی در آبان ۱۳۹۰ که به اتهام امضای نامه ۱۴۳ نفر به سید محمد خاتمی و مقدمات آن توسط قاضی علی‌اکبر حیدری‌فر انجام شد اما پس از زندانی شدن خود حیدری‌فر به اتهام تیراندازی در پمپ بنزین، صلواتی رسیدگی پرونده را بر عهده گرفت و اتهام توسلی به عضویت در نهضت آزادی تغییر کرد.[۶][۷]قاضی پرونده ویژه‌نامه خاتون که در آن رنگ چادر سیاه مورد نقد قرار گرفته بود، در این پرونده علی‌اکبر جوانفکر مدیرعامل خبرگزاری ایرنا و مدیر روزنامه ایران به دلیل چاپ مطالب خلاف موازین اسلامی به شش ماه و انتشار تصاویر خلاف عفت عمومی به شش ماه دیگر و در مجموع به یک سال زندان و همچنین سه سال محرومیت از فعالیت‌های مطبوعاتی محکوم شد.[۸]قاضی پرونده فائزه هاشمی رفسنجانی، سعید تاجیک و چند نفر دیگر در نزدیکی حرم عبدالعظیم برای فائزه هاشمی ایجاد مزاحمت و به او و پدرش اهانت کردند. در مورد این حادثه او با روزآنلاینمصاحبه‌ای انجام داد و به دلیل همین مصاحبه، به جرم تبلیغ علیه نظام توسط وی به صورت غیر علنی محاکمه و شش ماه زندانی شد.[۹]قاضی پرونده و صادر کننده حکم اعدام برای مجید جمالی فشی که به ترور مسعود علیمحمدی متهم شد.[۱۰]قاضی پرونده زندانیان کرد که در نهایت فرزاد کمانگر، فرهاد وکیلی و شیرین علم‌هولی به حکم وی اعدام شدند.[۱۱]قاضی پرونده ابراهیم یزدی، وی به اتهام شرکت در نماز جمعه غیرقانونی در سن هشتاد سالگی از ۹ مهر ۱۳۸۹ تا ۲۹ اسفند ۱۳۸۹ در بازداشت بود. صلواتی در جریان این پرونده از پذیرش وکیل یزدی خودداری کرد و به او گفت که باید وکیلش را عوض کند.[۱۲]قاضی پرونده زهرا بهرامی، شهروند ایرانی-هلندی که در تظاهرات عاشورا دستگیر شده بود و بعدا به قاچاق مواد مخدر متهم و در همین ارتباط به اعدام محکوم شد. وی در ۲ بهمن ۱۳۸۹ اعدام شد.[۱۳]قاضی تعیین شده جهت محاکمه سه آمریکایی بازداشت شده توسط ایران[۱۴]قاضی اعضای سابق یا هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران که در جریان حوادث پس از انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ دستگیر شده بودند و نهایتا اعدام علی صارمی، محمدعلی حاج‌آقایی و جعفر کاظمی به حکم وی.[۱۵] صارمی قبل از ابلاغ حکم دادگاه بدوی و بدون رسیدگی پرونده در دیوان عالی کشور اعدام شد.[۱۶][۱۷]صدور حکم اعدام برای دو شهروند کرد به نام های زانیا مرادی و لقمان مرادی به اتهام دست داشتن در ترور فرزند امام جمعه مریوان.[۱۸]قاضی دادگاه معترضان ظهر عاشورا که در آن صلواتی یک دانشجوی دامغانی را به اعدام محکوم کرد. در این مورد گفته شد که حکم اعدام بر اساس فتوای مکارم شیرازی صادر شده ولی او این موضوع را تکذیب کرد.[۱۹]قاضی پرونده حسین درخشان. در ابتدا برای او حکم اعدام درخواست شد و در نهایت به نوزده و نیم سال زندان محکوم گشت.[۲۰]صدور حکم اعدام برای امیر میرزایی حکمتی به اتهام همکاری با دولت متخاصم و عضویت در سازمان جاسوسی آمریکا و همچنین تلاش برای متهم سازی ایران به تروریسم.[۲۱]صدور حکم اعدام برای وحید اصغری دانشجوی ایرانی دانشگاه‌های هندوستان به اتهام مدیریت سایت‌های مخالف دین اسلام پس از ۴ سال انفرادی.[۲۲]قاضی دادگاه متهمان پرونده کودتای مخملی که به حکم وی شماری از سیاستمداران ایران به زندان‌های طولانی مدت محکوم شدند و محمدرضا علی‌زمانی و آرش رحمانی‌پور نیز اعدام شدند.[۲۳][۲۴] در مورد همین دادگاه عبدالله مومنی گفت که چند بار قبل از دادگاه همراه با بازجوها تمرین کرده است و صلواتی به او گفته که اگر بازجوها از او راضی باشند آزاد خواهد شد.[۲۵] تعدادی از کسانی که در این محاکمات از سوی او با احکام سنگین حبس تعزیری و یا اعدام مواجه شده‌اند عبارتند از: محمدرضا علی‌زمانی (اعدام)، آرش رحمانی‌پور (اعدام)، عبدالرضا قنبری (اعدام[۲۶])، امیررضا عارفی، مجید توکلی (۸ سال و نیم حبس تعزیری[۲۷]) رسول بداقی (۶ سال حبس تعزیری)[۲۸]، قاسم شعله‌سعدی(۳ سال زندان)،[۲۹] امید منتظری، عبدالله مومنی، سلمان سیما، مسعود باستانی، (۶ سال حبس تعزیری[۳۰])،حسام سلامت، شهاب‌الدین طباطبایی (۵ سال حبس تعزیری[۳۱])،سینا گلچین(۸ سال حبس تعزیری) مرتضی الویری(۶ سال حبس تعلیقی[۳۲])، محسن صفایی فراهانی (۶ سال حبس تعزیری[۳۳])، عماد بهاور، رییس شاخه جوانان نهضت آزادی ( ۱۰ سال حبس قطعی) ، علی تاجرنیا (۶ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق[۳۴])، مصطفی تاج‌زاده (۶ سال حبس تعزیری[۳۵])، احمد زیدآبادی (۶ سال حبس تعزیری و ۵ سال تبعید[۳۶])، رضا شهابی (۶ سال حبس تعزیری و ۵ سال محرومیت از فعالیت های سندیکایی)[۳۷]، محسن میردامادی (۶ سال حبس تعزیری[۳۸])، محمد سیف‌زاده (۹ سال حبس)[۳۹]، عیسی سحرخیز (۵ سال حبس)[۴۰]، داوود سلیمانی (۶ سال حبس تعزیری[۴۱])، عبدالله رمضان‌زاده (۶ سال حبس تعزیری)، محسن امین‌زاده (۶ سال حبس تعزیری[۴۲])، بهزاد نبوی (۶ سال حبس تعزیری[۴۳])،محمدعلی ابطحی (۶ سال حبس تعزیری[۴۴])، محسن آرمین (۶ سال حبس)[۴۵]، عذراسادات قاضی‌میرسعید، محمد پورعبدالله، کیارش کامرانی، مهرداد ورشویی، فرامرز عبدالله‌نژاد، سعید متین‌پور (۸ سال حبس[۴۶])، احمدکریمی، مرتضی لایقی، قادر رحیمی، رضا خادمی، حامد روحی‌نژاد، ناصر عبدالحسینی و حسین باستانی‌نژاد[۴۷]قاضی پرونده‌ای از سید ابراهیم نبوی نویسنده و طنزنویس ایرانی در تیرماه ۱۳۸۸، که به گفتهٔ نبوی برای او احضاریه‌ای صادر کرد و پس از حاضر نشدن وی در دادگاه، قاضی صلواتی وکیل او، نعمت احمدی، را مدتی در بازداشت نگه داشته و مورد تهدید قرار داد.[۴۸]قاضی پروندهٔ برادران علایی در سال ۱۳۸۷. [۴۹]قاضی پروندهٔ انفجار در شیراز (فروردین ۱۳۸۷) که به حکم وی سه نفر به نامهای محسن اسلامیان (دانشجو)، علی‌اصغر پشتر (دانشجو)، و روزبه یحیی‌زاده (کارگر تراشکار) در فروردین ۱۳۸۸ اعدام شدند. اعدام‌شدگان از اعضای انجمن پادشاهی ایران خوانده شدند. یکسال بعد نیز مهدی اسلامیان (برادر محسن اسلامیان) به همین جرم و با رای همین قاضی اعدام گردید.[۵۰]قاضی پروندهٔ ترور حسن احمدی مقدس که به حکم او مجید کاووسی‌فر و برادرزاده‌اش در سال ۱۳۸۶ اعدام شدند.[۵۱]قاضی پرونده محسن امیر اصلانی که به اتهام تفسیر متفاوت از قرآن در دوم مهر 1393 در زندان رجایی شهر کرج اعدام شد.[۵۲]

 



رضا امیری 

پوتین در محضر علی خامنه ای! طرح از مانا نیستانی

در خیالم دنیای قشنگ داشتم

برای نوشتن  نمی‌دانم ز کجا  شروع کنم
دیگه چیزی نمونده تا با نوشتن رو کنم

رهایی چه خوب است گر‌ باشد
مرام و انسانیّت چه خوب است گر‌ باشد

در خیالم دنیای قشنگ داشتم 
در رویا،کجا تصویر جنگ داشتم؟

گرفته دلم چنان که گویی آخر دنیاست
ز خدا که نشسته در حال تماشاست

در خیالم دنیای قشنگ داشتم
از برای کودکان تصور جهانی‌ رنگا رنگ داشتم

چقد دلهامان بود پاک
کجا بود این همه جوان خفته در خاک

عاشقی هامان  چه زیبا بود
دوست داشتن محض،بی‌ ریا بود

انگار درختان هم شاد نیستند 
به گمانم آنها هم نگران محیط زیستند

رضا امیری

۱۳۹۴ آذر ۲, دوشنبه

گزارش ماهانه؛ نگاهی اجمالی به وضعیت حقوق بشر ایران در آبان ۹۴

gozaresh mahane

خبرگزاری هرانا – آنچه که در پی می آید گزارش اجمالی و ماهیانه وضعیت حقوق بشر در ایران در دوره زمانی آبان ماه ۹۴ است که به همت نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران تهیه شده است، این گزارش با توجه به حجم محدود آن و نیز به دلیل عدم اجازه فعالیت گروه های مستقل مدافع حقوق بشر در ایران، نمی تواند بازتاب دهنده کامل وضعیت حقوق بشر در ایران باشد.
لازم به یادآوری است بخش آمار این تشکل بصورت سالانه گزارش مفصل تر خود را به اشکال آماری و تحلیلی از وضعیت حقوق بشر در ایران منتشر می کند.
گزارش تفصیلی، آماری نقض حقوق بشر در آبان ماه ۱۳۹۴
در آبان  ماه سال ۱۳۹۴ نقض سامانمند حقوق بشر در ایران همچون گذشته ادامه داشت و از جمله با گزارش اعدام ۲۰ تن در استان های سیستان وبلوچستان، البرز، کرمان، اذرباییجان غربی، اصفهان و گلستان ادامه یافت.
از برجسته ترین گزارشات اعدام در این ماه می توان به اعدام چهار زندانی در ندامتگاه مرکزی کرج  ، اعدام یک محکوم در ملأ عام در شهر خوی ، اعدام در ملاء عام دو زندانی در گلستان اشاره کرد که به جز اعدام های علنی، بقیه اغلب مخفیانه و بدون پوشش رسانه های دولتی انجام شد.
یکی از مورد توجه‌ترین و بحث‌برانگیزترین گزارشات در این زمینه محکومیت یک نوجوان به اعدام در بوکان بود، همچنین باید اشاره کرد به تائید حکم اعدام شهرام احمدی، زندانی سنی مذهب اهل سنندج در دیوان عالی کشور.
در آبان ماه ۱۳۹۴ در کنار تمام اعدام های صورت گرفته، شاهد بخشش و نجات  ۱۰ نفراز محکومین به قصاص بودیم که بخشش زوج متهم به قتل به‌خاطر فرزندان‌شان و بخشش نوجوانی که در کودکی مرتکب قتل شده بود،از جمله آنها بود.
این ماه همچنین با تداوم تعرض به حقوق اولیه اقلیت‌های قومی و دینی در ایران همراه بود که بارزترین آنهابازداشت دو فعال مدنی در آذربایجان شرقی ، بازداشت های گسترده فعالین مدنی در اهر بود و همچنین اعلام اینکه ۷۰ درصد مردم سیستان‌ و‌ بلوچستان زیر خط فقر  هستند
در رابطه با نقص حقوق شهروندان بهایی نیز همانند گذشته شاهد تبعیض و آزار واذیت متعدد بودیم، گزارشات،مصادره اموال یک شهروند بهایی در سمنان و پلمب محل کسب پانزده شهروند بهایی در مازندران از جمله آنان بود.
یکی از بارزترین گزارشات تضییع حقوق بهاییان در آبان ماه بازداشت دست کم ۱۶ شهروند بهایی در سه شهر ایرانبود.
در زمینه تضیییع حقوق شهروندان اهل سنت نیز می توان به بازداشت یک روحانی اهل سنت در زابل ، بازداشتماموستا طه کریمی و شاگردانش و بازداشت دو فعال اهل سنت در سرباز بود
 بازداشت یک نوکیش مسیحی در تهران و بازداشت و بی خبری از ۱۳ نوکیش مسیحی در ورامین از جمله گزارش هایی بود که تضییع حقوق اقلیت و نوکیشان مسیحی در ایران را منعکس می کرد.
بی توجهی به حقوق کودکان نیز در آبان ماه ادامه یافت و گزارش هایی نظیر کمبود فضای آموزشی و دانش‌آموزانی که روی زمین می‌نشینند ، اخراج دانش آموزان مبتلا به ایدز از مدارس و خرید و فروش ۱۰۰ هزار تومانی نوزاد در تهران  از این جمله یود.
درزمینه حقوق اولیه زنان در ایران همچنان در ماهی که گذشت قدم جدی برای تحقق شعار برابری جنسی از سوی دستگاه حاکمه برداشته نشد، زنان ایرانی همچنان شاهد نقض متعدد حقوق خود بودند، از پراهمیت‌ترین گزارشات نقض حقوق بشر در حوزه حقوق زنان به حمله به دختر جوان دریکی از میادین اصلی کرمانشاه ، سخنان امام جمعه اصفهان مبنی بر اینکه باید فعالیت زنان در مغازه‌ها و ادارات و شرکت‌ها ممنوع باشد ، مرگ یک زن تهرانی بر اثر کوتاهی بیمارستان و  اعلام امار یک هزار و ۳۱۳ مورد تجاوز به عنف در سال گذشته بود.
رویدادها و اخبار کارگری در آبان ماه، به سان ماه‌های گذشته پرشمار بود و از جمله انها احضار یک فعال کارگری به وزارت اطلاعات ، احضار دبیر هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران برای اجرای حکم شش سال زندان، و نهایتا خبر اینکه فعال کارگری جعفر عظیم زاده به زندان رفت. همچنین در این ماه ۱۴ مورد مرگ کارگران به دلیل فقدان ایمنی محیط کار گزارش شد.
در حوزه اصناف و حقوق صنفی هم این ماه خالی از حوادث نبود چنانکه: اعلام نظارت پلیس روی تابلوی مغازه ها ،احضار سیدمنصور موسوی، فعال صنفی به دادگاه و تعطیلی یک تالار به اتهام عدم رعایت شئون اسلامی از برجسته ترین های این رسته بودند.
درزمینهٔ ی بهداشت و محیط‌ زیست در این ماه گزارش های  اندکی منتشر شد که غالب آن‌ها با موضوع آلودگی هوا و محیط‌زیست در کشور بود که از جمله مهمترین آن قانونی بودن قطع درختان در مازندران به گفته رئیس منابع طبیعی نکا، به دلیل آلودگی هوا ورزش درمدارس پایتخت ممنوع شد و آمار فوتی‌های ایدز در استان مرکزی؛ ‌۵۰ نفر تا پایان تابستان امسال بود.
گزارش های حقوق بشری پر توجه
در این بخش سعی شده به گزارش‌هایی از نقض حقوق بشر در آبان ماه که با حساسیت و توجه بیش‌تری از سوی افکار عمومی مواجه شدند، اشاره شود. بدیهی ست که این توجه بیش‌تر، الزاماً به معنی شاخص تر بودن این دسته از گزارش‌ها به لحاظ حجم نقض حقوق بشر نیست.
همچنین توقف برنامه تلویزیونی با نام “فیتیله”  را نیز باید در زمره پرتوجه ترین گزارشات آبان ماه دانست .
گزارش‌های حقوق بشری، در سایه‌ی کم توجهی
در مقابل بخش قبل، بسیاری از گزارش‌های حقوق بشری اساساً باکم توجهی و بعضاً بی‌توجهی رسانه‌ها و افراد فعال در شبکه‌های اجتماعی که به هر ترتیب تشکیل‌دهنده‌ی قسمتی از افکار عمومی هستند؛ روبه‌رو شدند. گفتنی است این نوع کم توجهی‌های بعضاً غیر تعمدی یا بعضاً تبعیضات هدفمند، زمینه بیشتری از تداوم و گسترش نقض حقوق بشر را فراهم می‌آورد.
برای انتخاب مورد اول در این دسته باید به اعدام در ملاعام زندانیان مواد مخدر و وضعیت مواد مخدر در کشور اشاره کرد که علیرغم اهمیت با واکنش و حساسیت زیادی در افکار عمومی روبرو نشد. همچنین اعدام یک محکوم در ملأ عام در شهر خوی، احراز هویت حدود ۱۰۰ محکوم به اعدام در زندان رجایی شهر، محکومیت یک نوجوان بزهکار در بوکان به اعدام  و بیش از ۴۳ اعدام در سه روز نیز از دیگر گزارشاتی بود که در سایه کم توجهی از سوی افکار عمومی قرار گرفتند


۱۳۹۴ آبان ۳۰, شنبه

من اگر کافر و بی دین و خرابم؛ به تو چه؟؟؟



من اگر کافر و بی دین و خرابم؛
به تو چه؟؟؟
من اگر مست می و شرب و شرابم ؛
به توچه؟؟؟
تو اگر مستعد نوحه و آهی٬ 
چه به من؟؟؟
من اگر عاشق سنتور و ربابم ؛
به تو چه؟؟؟
تو اگر غرق نمازی٬
چه کسی گفت چرا؟؟؟
من اگر وقت اذان غرقه به خوابم ؛
به تو چه؟؟؟
تو اگر لایق الطاف خدایی٬
خوش باش.
من اگر مستحق خشم و عتابم ؛
به تو چه؟؟؟
دُنیا گر چه سراب است به گفتار شما
من به جِد طالب این کهنه سرابم ؛
به تو چه؟؟؟
تو اگر بوی عرق میدهی از فرط خلوص!
و من ار رایحه ی مثل گلابم؛
به تو چه؟؟؟
من اگر ریش٬ سه تیغ کرده ام از بهر ادب .
و اگر مونس این ژیلت و آبم ؛
به تو چه؟؟؟
تو اگر جرعه خور باده کوثر هستی!
من اگر دُردکش باده ی نابم ؛
به تو چه؟؟؟
تو اگر طالب حوری بهشتی٬
خب باش!
من اگر طالب معشوق شبابم ؛
به تو چه؟؟؟
تو گر از ترس قیامت نکنی عیش عیان.
من اگر فارغ از روز حسابم ؛
به تو چه؟؟؟

۱۳۹۴ آبان ۲۹, جمعه

حجاب در ایران، آلمان و آمریکا از ۱۲۰ سال پیش تا کنون/مجموعه عکس


خرداد ۸ام, ۱۳۹۴
ویژه ی شهروندیار؛ جای جای اینترنت را که بگردید، عکس‌هایی از دهه ۲۰ میلادی یعنی حدود صد سال پیش می‌بینید. (با کلیک روی عکس‌ها، جریانات پوششِ زنان ایرانی در همان‌ سال‌ها را مقایسه کنید.) در عمده‌ی این عکس‌ها لباس زنانی توسط پلیس انداه‌گیری می‌شود، زنانی که هشدار می‌گیرند، جریمه می‌شوند و مورد توهین قرار می‌گیرند. اگر امروز در سواحل آزاد دنیا، زنان با «کم‌ترین لباس» بیشترین امنیت را دارند، هزینه‌ی چنین دستاوردی قبلا با اصرار و روشنگری زنان نسل‌های گذشته «پیش پرداخت» شده. جالب این جاست که هنوز هم ایده‌ی کنترل بر کل جامعه که در حکومت‌های کنترل‌گر پیش از هر چیز به وسیله‌ی «کنترل پوشش زنان» تحقق می‌یابد، تنها با اتکا بر چند اشتباه رایج و عمومی استوار است: «تصور مردم بر این که زنان هر چه پوشیده‌تر باشند امنیت بیشتری دارند، تصور این که پوشیدگی هر چه بیشتر زنان به نفع خود آن‌هاست و تصور این‌که جامعه‌ای با زنان پوشیده‌تر از فحشا به دور است.» مطابق چنین تصوراتی، زنان با هر پوششی در هر صورت گناهکار‌اند و نیاز به توجیه رفتار خود دارند تا دردسر ساز نشوند؛ به ویژه زمانی که خودشان مورد سوء استفاده، مخاطبِ متلک یا توهین قرار گرفته باشند. معادل‌های مختلف ایده‌ی «کرم از خود درخت است» در بیشتر جوامع خود به خود تغییر نکرد. اگر امروز «امنیت در هر شرایطی و با هر نوع پوشش» در بسیاری جوامع پذیرفته شده است، حاصل استمرار، ابتکار و حوصله‌ی زنان در رونمایی از حقیقت و کشف باورهای اشتباه بوده است. حتا زنان مذهبی و پوشیده که در کشورهای آزاد، به لطف فضای آزاد مرسوم در جامعه، با مراقبت کم‌تر، پوشیده‌تر دیده می‌شوند. بسیاری از زنان مسلمان نیز از آزادی دفاع می‌کنند، چرا که برای آنان در سایه‌ی انتخاب رنگارنگ دیگران، حاشیه‌ی امنی ایجاد می‌شود.
برگرفته از صفحه شهروندیار +
11235326_896571183732236_9219683961279132676_n
سال ۱۹۲۲- پلیس واشنگتن دی‌سی در حال اندازه‌گیری طول دامن لباس شنای یک زن. از سر زانو تا لبه‌ی دامن نمی‌باید بیش از ۶ اینج (۱۵٫۲ سانتی‌متر) فاصله می‌داشت. توضیحات عکس: http://goo.gl/cJAXsY
11235326_896571183732236_92196839612791326076_n
پلیس در حال بازداشت زنان، به خاطر تخطی از قوانین پوشش در ساحل
11350553_896571000398921_2005245983109370838_n
اندازه گیری زانو تا پایین لباس برای تعیین میزان جریمه
11232199_896571220398899_1296616085030341690_o
شیکاگو، ۱۹۲۲- پلیس در حال دستگیری چندین زن که «پوشش مناسب ساحل» به تن نداشتند.
63458_896571030398918_6116358363633583896_n
دهه ۱۹۲۰، برلین. با این که دامن زنان تا زیر زانوست ولی پلیس دامن دو زن را اندازه گیری می‌کند تا درباره‌ کوتاهی لباسشان قضاوت کند. هم‌زمان در ایران: لطفا به کامنت اول دقت کنید.
11257193_896570973732257_8939837986656989494_o
یک پلیس زن در حال تصحیح لباس یک دختر در ساحل- دهه ۱۹۲۰
11350594_896571600398861_8647369085537926729_n
تصویر آشنای این روزها
11350636_896572783732076_7230019735198002107_n
طنزی مشابه در «به‌ سخره‌گرفتن محدودیت»، حدود صد سال تفاوت زمانی، بدون هماهنگی.
18606_896571440398877_4415822397020130903_n
به نظر می‌رسد مردان این تصویر از حضور «غریبه‌ای» در مِلک شخصی خود ناراحت‌اند و حضورش را تاب نمیآورند. این خیابان مردانی را در دهه‌های پیش به خود دیده که به زنانی به مراتب پوشیده‌تر از زنان امروز متلک می‌گفتند و حتا وانمود می‌کردند که «زنان از شنیدن متلک خوشحال می‌شوند.» امروز رهگذران همین خیابان چنین صحنه‌هایی را باور نمی‌کنند و متلک‌گویی نقض حقوق شهروندی به شمار می‌رود. چنین رفتاری در بیشتر اروپا تقریبا ریشه کن شده و در امریکا بسیار کم رنگ‌تر شده است. با این که زنان رهگذر امروز در بسیاری از نقاط دنیا، بسیار مختلف‌تر و آزادتر لباس می‌پوشند.
1610933_896571543732200_1948179146399330721_n
2010- زنان ژوهانسبوگ (افریقای جنوبی) دامن کوتاه پوشیدند و رژه رفتند. آن‌ها در اعتراض به عدم امنیت زنان و برای حمایت از دختر نوجوانی که به خاطر پوشیدن دامن کوتاه، قربانی تجاوز چند مرد میانسال شده بود، دامن کوتاه به تن کردند تا نشان دهند که نوع پوشش نباید دلیل تجاوز قلمداد شود. آن‌ها خشمگینانه اعتراض می‌کردند که «چگونه برخی از مردان به خود اجازه می‌دهند برای نوع پوشش زنان تکلیف مشخص کنند؟»
11270385_896571570398864_2148425690298646916_o
قوانین داعش در مورد پوشش زنان: یک- پارچه ضخیم باشد و فرم اندام از زیر آن پیدا نباشد. دو- تنگ نباشد، گشاد باشد. سه- تمام بدن را بپوشاند چهار-لباس با رنگ و ظاهر مشخص نباشد… See More
22399_896600260395995_1720023965867535517_n
دهه ۱۳۰۰ شمسی را در ایران می توان با دو سال تاخیر با دهه ۱۹۲۰ مقایسه کرد. از اواسط دهه ۱۳۰۰ انتقاد به حجاب دست‌کم در تهران آسان‌تر شده بود. گروه‌های فعال جنبش زنان ایران از حجاب انتقاد می‌کردند، برای مثال نشریه عالم نسوان در سال ۱۳۱۰ بحثی درباره حجاب باز کرد و فراخوانی برای این بحث چاپ نمود.پاسخ‌های موافق و مخالف داده می‌شد. در مجموع، زنان از بی‌حجابی بسیار دفاع کردند و انحطاط احلاقی جامعه را از سرکوب زنان توسط مردان می‌دانستند. (قانون کشف حجاب در ایران در سال ۱۹۳۶ میلادی -برابر با ۱۷ دی ۱۳۱۴- تصویب شد). جالب آن که در سال ۱۳۲۰ که رضاشاه ایران را ترک کرد اجرای قانون کشف حجاب سریعاً فراموش شد. وزارت فرهنگ حکم داد از ورود زنان بی‌حجاب به دانشگاه جلوگیری شود و معلمان زن مدرسه‌ها و استادان زن دانشگاه‌ها مجبور شدند با حجاب به کلاس درس بروند. در تهران و سایر شهرها دختران دانش‌آموز و زنان به خاطر نداشتن حجاب مورد آزار و اذیت قرار گرفتند.

🐐🐐حکایت بز در کشور🐐🐐 مقاله ای که هفته نامه طبرستان را تعطیل کرد چقدر "بز" در مملکت زیاد شده است!




🐐🐐حکایت بز در کشور🐐🐐
مقاله ای که هفته نامه طبرستان را تعطیل کرد
چقدر "بز" در مملکت زیاد شده است!
همه بدبختی ما ازاین "بزها "و"بززاده ها" است !
با آنکه کارشناسان کشاورزی و سازمان مراتع و متخصصان حفظ و احیای مراتع بارها و بارها وجود "بز🐐 "را خطر بزرگی برای مراتع و آب و خاک کشور دانسته اند، معهذا مشاهده میشود هر روز بر تعداد بزهای کشور اضافه میگردد و"بز" گر هم در میان این همه بز دیده میشود !
بزها که علامت مشخصه آنها ریش بلندشان است 🐐 و این ریش بلند آنها را در میان گله گوسفندان متمایز میسازد.
١. دارای پنجه های تیزی هستند و با پنجه های تیز خود بر روی منابع با ارزش دست اندازی میکنند.آنها روی دو پای عقب خود می ایستند و به تنه درختان پنجه میکشند و باعث نابودی درختان میشوند سرشاخه های درختان را هم میخورند و باعث خشک شدن درخت میشوند.
٢. با پنجه های تیز خود پای ریشه درختان، گیاهان را شخم میزنند و باعث تخریب خاک میشوند و گیاهان خودروی مراتع را از بیخ و بن میخورند و به این ترتیب هرجا که بز چرا کند پس از مدتی عاری از هرنوع گیاه و رستنی میگردد.
٣. بز حیوان ناسازگاری است و مرتبا درمیان گله گوسفندان به دنبال قدرت طلبی و خود نمایی و زیر پا گذاشتن حقوق گله گوسفندان میباشد و در این رهگذر بعضا با استفاده از رانت شاخ خود به چشم و چارگوسفندان بینوا میکوبد و با اعمال خشونت و سرکوب گوسفندان را مرعوب کرده ، خفقان سیاسی راه می اندازد و آزادی بع بع گوسفندان(بهترین آزادی در عالم) را سلب میکند.بز ها معمولا تعدادی بزغاله هم دارند و این بز زاده ها که معمولا درسایه پدران خود حرکت میکنند و چمن ها وعلف های مرغوب صحرا را تصاحب کرده و قسمت های مرغوب زمین و امکانات طبیعی و خدادادی را غارت می نمایند ! اکنون که مضرات بز و بز زاده ها یا بزغاله ها بر همگان روشن است جا دارد گوسفند داران محترم و حشم داران و مرتع داران عزیز اوپوزیسیون فعالی برای مبارزه قاطع با بز ها تاسیس و پنجه بز ها را از این آب و خاک کوتاه کنند به هر حال به نظر میرسد بخش اعظم بدبختی ما ناشی از بز بیاری باشد و خدا لعنت کند کسی را که پای بز را به این مملکت باز کرد.....؟؟
🐐🐐روایت است كه بز بومی ایران نبوده و بعد از حمله اعراب برای نابودی طبیعت به عمد وارد دامداریهای ایران شد🐐🐐🐐🐐🐐🐐🐐🐐🐐
هفته نامه طبرستان که به خاطر این مقاله توقیف شد