۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۵, سه‌شنبه

شعر بیچاره سگان



ماجراها دارد این کشور 
از کدامش بگوییم ، نبود حقوق بشر 

این که جای خود دارد نبود حقوق انسان 
در اینجا حتی ندارد امنیت حیوان 

انگار سگان هم در فکر مهاجرتند 
ز دست آدمهایی که نیستن به فکر هیچ و باری به هر جهتند 

برای کشتن انسانها دارند قانون و دادگاه 
اما برای سگان چی ؟میکشند همینجوری بیگناه 

گر روزی سگی از دیار فرنگ در آنجا باشد 
فکر میکند این همه ظلم فقط در خواب باشد 

آدمها از ظلم زیاد روند و شوند به جایی پناهنده 
بیچاره سگان چه کنند با این همه انسان بد خو و درنده 

در کیش اینان بوود نجس این حیوان 
نمیدانند سگان برای محافظت ایستاده اند تا پای جان 

از نگاه سگ هنگام مرگ به دست بشر 
دلم میگیرد و میترسم ز ین آینده پر خطر 

در کجا هستیم و به کجا میرویم آخر 
با این همه ظلم باید بگوییم، خود را بشر ؟

رضا امیری 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر