۱۳۹۴ اردیبهشت ۵, شنبه

شعر آدم روی زمین



روزی که آمد آدم روی زمین 
نبود هرگز خبری ز مذهب و دین 

بعد از آن آمد از برای بشر 
کتاب و قانون های پر خطر 

انگار در این کتب نبود جایی برای حقوق بشر 
دائم برای کوچکترین گناهی جان انسان بود در خطر 

هر کس از زم خود خدایی میکرد 
از برای بشر قانون و فتوا جاری میکرد 

خدا هم مانده در کار اینان 
چونین با فتواهای خویش جهان را کرده اند ویران 

هر که در مسلک خویش خدایی دارد 
با خدای خود سر و سودایی دارد 

به گمانم نیست لازم 
در جهان این همه مذهب دروغی حاکم 

خدا را در انسانیت باید که جست 
هر که باشد انسان خوب یقینا بوود اعمالش درست 

رضا امیری 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر