۱۳۹۴ فروردین ۲۶, چهارشنبه

شعر دینی که دروغ است



آنقدر گفتن ز اسلام و دیدم که دروغ است 
فهمیدم که دنیا بی اسلام چه خوب است 

چرا هر ایرانی دارد ز مسلمانی خویش ننگ ؟
چون که دیده است و می بیند همش فریب و نیرنگ 

دائم گویند که ایراد ز مسلمانی توست 
نپذیرم ،چرا که ندیدم ز اسلام یک کار درست 

خواستند که صادرات اسلام کنند و نشد 
در عوض صادرات دختران ایرانی فراوان شد 

هر ظلم که میکنند،گویند که به فرموده اسلام است 
به گمانم در پیشگاه اسلام حکم خدا هم اعدام است 

دینی که ستونش به تار مویی بند است 
دیگر فکر کردن به اصول دینش باعث خنده ست 

عاقبت ایرانی باید که باز گردد به اصل خویش 
نباید بیش از این گوش دهد به این مولایان اسلامی و با ریش 

reza amiri

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر