آمده دوباره باز نوروز
نه در ایران چرا که میکنند جوانان را اعدام هر روز
آمده دوباره فصل بهار
نه برای جوانان و کودکان کار
گویند سال نو هست و باید کرد خانه تکانی
اما نه برای کسی که هست در اعتصاب و زندانی
زندانی سیاسی کجا دارد بهار
ز بس که دوستان خود میبیند بر سر دار
در این آشفته بازار نوروزی
خبر داری ز اعدامهای هر روزی
در این سال نو و جدید
هنوز هم آزادند عاملان اسید
نیست دلخوشی در ایران زمین
بیا و مرگ آزادی را در این سرزمین ببین
بهار هم خجل است ز آمدن خویش
ز بس که در زندان هستند بهائی و مسیحی و سنی و درویش
حاجی فیروز هم مرثیه خوان شده است
ز بس که نیرنگ و ریا فراوان شده است
بهار آن زمان بهار است
که آزادی و شادی در این ملک در جریان است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر