۱۳۹۳ اسفند ۲۴, یکشنبه

نوروز غم در ایران

آمده دوباره باز نوروز 
 نه در ایران چرا که میکنند جوانان را اعدام هر روز

آمده دوباره فصل بهار 
نه برای جوانان و کودکان کار 

گویند سال نو هست و باید کرد خانه تکانی 
اما نه برای کسی که هست در اعتصاب و زندانی 

زندانی سیاسی کجا دارد بهار 
ز بس که دوستان خود میبیند بر سر دار 

در این آشفته بازار نوروزی 
خبر داری ز اعدامهای هر روزی 

در این سال نو و جدید 
هنوز هم آزادند عاملان اسید

نیست دلخوشی در ایران زمین
بیا و مرگ آزادی را در این سرزمین ببین 

بهار هم خجل است ز آمدن خویش 
ز بس که در زندان هستند بهائی و مسیحی و سنی و درویش 

حاجی فیروز هم مرثیه خوان شده است 
ز بس که نیرنگ و ریا فراوان شده است 

بهار آن زمان بهار است 
که آزادی و شادی در این ملک در جریان است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر