۱۳۹۴ مهر ۵, یکشنبه

ناکسان بین که به سوی چه کسی ره سپرند


ناکسان بین که به سوی چه کسی ره سپرند
زن و مرد و پسر و دختر و هم میهنشان
همه از جور همین طایفه ی خونین جگرند
هست در کوی همین طایفه بس پیر و فقیر
کز تهی دستی در آتش غم شعله ورند
این همه حاجی از این کشور این قدر گدا
بهر نانی به فغان بر سر رهگذرند
هر چه حاجی رود از کشور ما نیز کنون
با چنین وضع از این گاو و خران پست ترند
گاه احرام به فکر همه مشغول خداست
غرق ، این طایفه در فکر قماش و شکرند
همه نشنیده صدای حق و لبیک گویان
در منا چون شتران در عقب یکدیگرند
کاشکی صاعقه ای آید سوزد همه را
تا دگر شمع از این خانه به مسجد نبرند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر