
زهرا موسوی، دختر میرحسین و رهنورد در صفحه فیسبوک خود با نقل خاطراتی کوتاه از مادران جانباخته جنبش سبز از بزرگواری آنان در بخشش نوشته و با اشاره به نامه دیروز سعید مرتضوی و درخواست بخشش وی پرسیده است: «سوای اینکه پوزش آیا میتواند حکم قضا را تغییر بدهد یا نه و اینکه چطور میشود از تکرار این حوادث تلخ ممانعت کرد؟ واکنش آنان هر شکل که باشد ببخشند یا نبخشند، فطریترین شکل ممکن است و حق شخص خود آنان. ما فقط میتوانیم همدردانه حدس بزنیم در جان خسته و زخمخورده آنها که تا ابد خونبار است چه میگذرد وقتی در این ایام تلخ فراق بیعمر زندهاند؟ وقتی مدام با خود زمزمه میکنند به کدامین گناه کشته شدند؟»
به گزارش «سحام»، دختر میرحسین موسوی درباره عذرخواهی سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران از جنایات خود در حوادث بازداشتگاه کهریزک در سال ۸۸ نوشته است: مراسم ختم مادر زندانی سیاسی کنار یکی از مادران شهدا نشسته بودم. در کیف آن مادر عزیز باز بود. او هر چند دقیقه خم میشد، عکس فرزندش را از کیف در میآورد و غافل از جمع و هیاهویش در سکوت عکس را نگاه میکرد. دلش پیش او بود. وقتی متوجه شد که من هم در نگاه کردن غریبانهاش سهیم شدهام، گفت: میبینی چقدر بچهام زیبا و معصوم است؟ او برای کشورش برای حقش رفت و کشتندش. قبل رفتنش این عکس را گرفت تا اگر شهید شد زیبا و مرتب باشد. حقا که فرشتهای بود… سنگ قبرش را هم شکستند! بعد گفت اما من قاتلش را میبخشم تا قصاص نشود چون حتما آن قاتل هم مادری دارد که مثل من فرزندش را دوست دارد و من نمیخواهم زجری که میکشم و اینطور که قلبم میسوزد قلب مادر دیگری بسوزد. تنها میخواهم او را ببینم و از او بپرسم که چطور توانستی به طرف چنین ماهی گلوله بگشایی؟
روزی که علی را برای خداحافظی به خانه آوردند، عمهام به رسم صبوری خانوادگی و ایمان زینبیاش لب فرو بسته بود و تنها وقتی علی مهربان و پاک را برای آخرین بار نوازش میکرد به ترکی دو سه بار گفت: «نفرین میکنم» نه اسمی برد نه شکایتی کرد. شکایت از که کند وقتی کسی حاضر نشد تا بپذیرد که قاتلش بوده است. روز خاکسپاری هم تنها گفت امانت خدا بود شکر که امانتش را خوب پس دادم علی تحمل دروغ نداشت.
مادر سهراب – این بانوی پر از صلح و صبر و روشنی – به شرط آزادی زندانیان سیاسی قاتل فرزند بیگناهش را میبخشد اما آن بخشش معنیاش تنها گسترش صلح است مگر میشود مادر فراموش کند؟ و ذرهای بیآرام جانش آرام باشد؟
به قول مرحوم اقبال، هر ذره این خاک گره خورده نگاهیست و اینگونه است که ما آن نگاه آن سکوت را و مویههای دردناک را این سالها بسیار دیده و شنیدهایم بر سر مزارها یا کنار قابهای عکس یا در خانههای خالی از آن بیگناهان به خون خفته.
کشتهشدگان کهریزک در اسارت و عامدانه شهید شدند آن وضع اتفاق و سهو نبود و حتی خواندن وصف آنچه بر آنها گذشت هم طاقتفرساست. در این حال اگرچه اینکه از اشتباهات عذرخواهی شود در صورت کلی خوب است اما در مورد جان انسانها آیا واکنش صاحبان آن چشمهای غمناک که مادران و پدران و خانوادههای شهدا هستند به پوزش چیست؟
سوای اینکه پوزش آیا میتواند حکم قضا را تغییر بدهد یا نه و اینکه چطور میشود از تکرار این حوادث تلخ ممانعت کرد، واکنش آنان هر شکل که باشد ببخشند یا نبخشند، فطریترین شکل ممکن است و حق شخص خود آنان. ما فقط میتوانیم همدردانه حدس بزنیم در جان خسته و زخمخورده آنها که تا ابد خونبار است چه میگذرد وقتی در این ایام تلخ فراق بیعمر زندهاند؟ وقتی مدام با خود زمزمه میکنند به کدامین گناه کشته شدند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر