۱۳۹۴ مهر ۸, چهارشنبه

بگویم که شما خیلی‌ بیشتر از یک دست داده‌اید آنقدر که شمارش آن از دست خارج است.: حکومت فاسد ایران به خاطر دست دادن ظریف با اوباما ببینید چه داستانی درست کرده


حکومت فاسد ایران به خاطر دست دادن ظریف با اوباما  ببینید چه داستانی درست کرده 
ولی‌ از آن طرف دست که هیچی‌ تمام ایران را واگذار کرده اند به روسها و چینی‌‌ها و دیگر کشورهای که به اصطلاح حمایتشون میکنبید به آقایان باید گفت شما آنقدر پست و رذل هستید که خاک ایران را به توبره می‌کشید شما سر برنامه هسته‌ای ایران را به نابودی کشاندید روسیه فقط مانده که به رهبر انقلابتان تجاوز کنه چین تمام اقتصاد مملکت را فلج کرده و شما حتا جرات ندارید که پول نفت این سرزمین را بازپس گیرید کار به جای کشاندید که کشورهای مثل سریلانکا و امثالهم  شما را مجبور کرده که به جای پول نفت  چای آن  کشور را بخرید کشورهای عربی‌ که شما به آنها کمک مالی می‌کنید  و از حق زن وکودک ایرانی‌ میزنید برای شما تره هم خورد نمیکنند خیانت این است که شهر مشهد را به عنوان فاحشه خانه جهان تشیع بدانند و دخترکان این سرزمین برای این که بتوانند امرار معاش کنند مجبور به تن‌ فروشی بشوند تا جایی که حتا به سکس گروهی تن‌ دهند و یا زنانی باز هم به خاطر این که نان شب ندارند مجبور بشوند برای تن‌ فروشی به دامن شیوخ عرب بروند اینها جای تاسف دارد هر چند که میدانم حکومت دیکتاتوری  خواهان این گونه جامعه هست .
شما آنقدر کارهایتان مضحک است که فقط آبروی ایران و ایرانی‌ را در جهان دستمایه قرار مدهید که در مقر سازمان ملل به خاطر اجرای یک خواننده آنجا را ترک می‌کنید و فکر می‌کنید که مردم دنیا مثل خودتان جیگر(خر) هستند خیانت آنجاست که تمام افراد  حکومت شما اختلاس گر‌ هستند همه دارای پاسپورت ۲ ملیتی و افتخا‌ر شون این  هست 
که مدارک تحصیلیشون اگر داشته باشند از همین کشورهای غربی و یا به قول رهبر انقلاب تان دشمن هست 
خیانت آنجاست که جوانان  این مرز و بوم که از لحاظ ثروت ملی‌ میتواند جز کشورهای سطح بالای دنیا باشد مجبور به ترک وطن بشوند از هر طریقی که حتا جان خود را هم از دست بدهند خیانت آنجاست که در ایران مردمانی وجود دارند که سقفی بالای سر خود ندارند ولی‌ شما برای مردم لبنان خانه میسازید با هزینه این مردم بیچاره  و از آنها می‌خواهید که از گرفتن یارانه صرف نظر کنند خیانت آنجاست که شما همین خودروهای داخلی‌ که از کیفیت بسیار پایین برخوردار هست را به خیلی‌ از کشورها که شاید قابل مقایسه با ایران از نظر سطح زندگی‌ نباشند با کمترین قیمت میفروشید ولیبز هم خریدار ندارند اما به مردم خودمان به چند برابر قیمت میفروشید  و هیچ گونه خدمات و مسئولیتی را هم در قبال آن نمیپذیرید.
خیانت آنجاست که خود یکی‌ از ناقض‌ترین حکومتها در زمینه نقض حقوق بشر هستید ولی‌ در سازمان ملل برای حق مردم یمن مبارزه می‌کنید که البته این اشکالی‌ ندارد که شما مدافع حقوق بشر هستید, اما اول خود ا صلاح کنید بعد به جاهای دیگر بپردازید .فقط این را در آخر بگویم که شما خیلی‌ بیشتر از یک دست داده‌اید آنقدر که شمارش آن از دست خارج است.

این را هم از زبان حافظ به شما می‌گویم 

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد 
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد 

ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد 

این تطاول که کشد از غم هجران بلبل 
تا سراپرده‌ گل نعره زنان خواهد شد

رضا امیری



مرگ "جعبه سیاه" پرونده فساد بیمه ایران

چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۹۴
اصرارهای "یک منبع قضایی" در باره محل فوت


همزمان با مانورروزنامه های اعتدالگرا و اصلاح طلب بر سر مسئله فساد اقتصادی بی سابقه در اطراف حلقه احمدی نژادی ها، روزنامه شرق از مرگ ناگهانی "جعبه سیاه" پرونده فساد بیمه ایران خبر داده است.
 روزنامه شرق درباره خبر مرگ وی نوشته: "داوود سرخوش، از متهمان پرونده بیمه ایران بود که در دادگاه‌های اولیه، اعترافات او درباره محمدرضا رحیمی در رسانه‌ها بازتاب وسیعی یافت".
این روزنامه، به نقل از ابوالفضل انتظاری وکیل سرخوش نیز درباره آخرین وضعیت موکل وی در زندان، نوشته است: "او پیش از این، یک عمل جراحی دیسک کمر در بیمارستان دی انجام داده بود و امروز نیز بر اثر سکته قلبی جان خود را از دست داد. موکل بنده سه سال حبس خود را گذرانده بود و فقط بابت رد مال در زندان به سر می‌برد".
مرگ داوود سرخوش شهری که ابتدا از سوی سایت "جهان نیوز" تکذیب شده بود، سرانجام دیروز ظهر به صورت رسمی تایید شد و این ابهام را در میان ناظران به وجود آورد که مرگ وی چندان هم "ناگهانی" نبوده است.
این ابهام زمانی افزایش یافت که "یک منبع قضایی" در گفت و گو با خبرگزاری تسنیم تاکید کرد داوود سرخوش شهری در زندان اوین نمرده و در بیمارستان فوت کرده است.
این "جعبه سیاه" همان متهمی است که در روند رسیدگی به پرونده فساد "خانه فاطمی" بارها از محمدرضا رحیمی به عنوان یکی از همدستان شبکه فساد نام برده بود.
او در دفاعیات و اعترافاتش از مقامات و چهره های سرشناس متعددی با اسامی اختصاری نام برده و تاکید کرده بود که اطلاعاتی درباره فرزند محمود احمدی نژاد هم دارد.
داوود سرخوش شهری همان "د.س"ای است که در هشتمین جلسه رسیدگی به پرونده اختلاس از بیمه، طی دفاعیات اش گفته بود: "آقای ج. الف(جابر ابدالی) مدعی بود مثل پسر آقای م. ر(محمدرضا رحیمی) است. هر روز با رئیس سابق دیوان محاسبات کشور تماس می گرفت و کارهای بیرون از اداره وی را انجام می داد. گاهی نیز او را به مجلس می فرستاد تا با استیضاح کنندگان یک وزیر صحبت کند. آن یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان را نیز به حساب شخصی م. ر(محمدرضا رحیمی) ریختم...حتی یک بار همسر آقای م. ر(محمدرضا رحیمی) به خانه ما آمد. ج. الف(جابر ابدالی) وقتی دید نقدینگی من تمام شد خواست ملک ولنجک را به او بدهم. قرار بود آن را به آقای... بدهم تا مشکلات اقتصادی ام را حل کند اما آقای... گفت: اینها دارند تو را دور می زنند. اگر می خواهی این موضوع ثابت شود به آقای م. ر(محمدرضا رحیمی) نامه ای بنویس و برای پرداخت اقساط تسهیلات تقاضای مهلت کن. من این نامه را نوشتم اما کاری برایم انجام نشد. زمانی که به سازمان بازرسی رفتم چکهایی که به آقایان ج. الف(جابر ابدالی) و (م.ر) داده بودم به سازمان بازرسی دادم. آقای (ش) که مدعی بود معاون و دوست آقای م. ر(محمدرضا رحیمی) است وقتی دید من به ج. الف(جابر ابدالی) پول می دهم علت آن را پرسید. من هم موضوع اخاذی ها را به وی گفتم که قرار شد او با آقای (م. ر) ماجرا را در میان بگذارد. یک روز به همراه آقای (ش) به ریاست جمهوری رفته و جلسه ای با آقای (م. ر) داشتیم. در آنجا من کپی چکهایی که به ج. الف(جابر ابدالی) داده بودم را نشانش دادم و گفتم حتی همسر شما به خانه ما آمده است. زمانی که فرزندان آقای م. ر(محمدرضا رحیمی) از دبی می آمدند ج. الف(جابر ابدالی) با ماشین من به استقبال آنها می رفت. حتی یک روز آقای (م. ر) نیاز به اجاق گاز داشت که من از طریق برادرم یک اجاق گاز تهیه کرده و آن را در خانه آقای م. ر(محمدرضا رحیمی) در پاسداران نصب کردم. در این جلسه آقای (م. ر) منکر دریافت پولها شد".
او در جلسه دادگاه به طور سربسته از ارتباط جابر ابدالی با فرزند محمود احمدی نژاد نیز پرده برداشته و گفته بود: "تلفنی با آقای (ب) هم صحبت می کرد. حتی یک بار پسر آقای احمدی نژاد را به دفتر من آورد. آقای (م. ت) نیز قبل از اینکه به سمت دولتی برسد نیز به دفتر ما می آمد که سرانجام نیز با حمایتهای (م. ر) و (ج. الف) پست دولتی گرفت. این افراد را به دفترم می آورد تا نشان دهد با مقامات در ارتباط است".
داوود سرخوش شهری متهم بود که با ثبت شرکت هایی به عنوان خریدار و فروشنده به نام خود یا عضوی از هیات مدیره آنها، با صدور پیش فاکتور و اسناد حمل صوری، از "بانک ملت" تسهیلات دریافت می کرد و مبالغ دریافتی را بازپرداخت نمی کرد.
او سرانجام از سوی شعبه ۶۸ دادگاه تجدید نظر استان تهران به جرم تحصیل مال از طریق نامشروع، به تحمل دو سال حبس تعزیری و چهار سال محرومیت از دریافت تسهیلات بانکی و رد مبالغ دویست و سی و پنج میلیارد و هشتصد و سی و هشت میلیون و ششصد و نود و دو هزار و سیصد و سی و پنج ریال و سی و شش میلیون و پانصد و هشتاد و سه هزار و هشتاد دلار و دو میلیون و چهارصد و نوزده هزار یورو در حق بانک ملت محکوم شد.
وی در زمان مرگ به دلیل عدم پرداخت دیون مالی مورد اشاره در حکم دادگاه در زندان بود. گفتنی ست، پرونده فساد بیمه ایران بیش از ۷۸ متهم داشته است.

۱۳۹۴ مهر ۶, دوشنبه

روحانی: توافق گسترده‌ای برای در قدرت ماندن اسد وجود دارد


 
روحانی: توافق گسترده‌ای برای در قدرت ماندن اسد وجود دارد


حسن روحانی، رییس جمهوری ایران روز گذشته در مصاحبه‌ای با «سی‌ان‌ان» گفته است که «همه پذیرفته‌اند» که بشار اسد، رییس جمهوری سوریه باید در قدرت باقی بماند.
روحانی افزود هدف اولیه در سوریه بیرون کردن تروریست‌ها از این کشور است؛ مساله‌ای که صرفا می‌تواند با تقویت دولت مرکزی در این کشور صورت بگیرد. 
او گفت پس از این که در شکست تروریست‌ها، سطوحی از موفقیت حاصل شد، آن زمان است که «باید طرح‌های دیگری هم به اجرا گذاشته شوند تا صدای اپوزیسیون هم شنیده شود.»
روحانی همچنین گفت ایران با آمریکا درباره بحران سوریه مذاکره‌ای نداشته است.
او تاکید کرد، ایران با آمریکا هیچ گونه «مذاکره مستقیمی» درباره سوریه ندارد.

مبادله زندانیان میان ایران و آمریکا

روحانی که در حال حاضر برای شرکت در هفتادمین مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک حاضر است، همچنین گفت در صورتی که آمریکا سه زندانی ایرانی را آزاد کند، تهران آزاد کردن سه زندانی آمریکایی در ایران را بررسی خواهد کرد. 
او گفت، اگر آمریکایی‌ها گام‌های مناسبی برداشته و آن‌ها را آزاد کنند، مطمئنا فضای مناسبی پدید خواهد آمد و شرایط خوبی ایجاد خواهد شد تا هر مساله‌ای را در چارچوب قدرت و اختیارات خود تا آزادی سریع‌تر آمریکایی‌هایی که در ایران بازداشت هستند، انجام دهیم.

مخالفت جمهوری‌خواهان با توافق هسته‌ای

روحانی در این گفت‌گو همچنین با زیر سوال بردن اعتبار نامزدهای جمهوری‌خواه ریاست جمهوری که از توافق هسته ای انتقاد می کنند گفت برخی از این نامزدها حتی نمی‌توانند ایران را بر روی نقشه پیدا کنند. روحانی گفت، برخی مواقع اگر وقت داشته باشد، سخنرانی‌های جمهوری‌خواهان را می‌بیند. او گفت برخی از آن‌ها «کاملا مضحک» هستند و مطالبی که درباره‌اش صحبت می‌کنند بسیار عجیب و غریب است.

شاید خامنه‌ای را آن دنیا نزد ۷۲ حوری باکره بفرستیم


سناتور تد کروز، نامزد جمهوری‌خواه

سناتور تد کروز دیروز گفت که اگر او رئیس جمهوری شود، اجازه نخواهد داد رژیم مذهبی ایران به سلاح هسته‌ای دست یابد و اگر آیت‌الله [خامنه‌ای} این را نمی‌فهمد، شاید مجبور شویم او را [آن دنیا] نزد ۷۲ حوری باکره بفرستیم.
به گزارش سی‌ان‌ان، روز جمعه، سناتور جمهوری‌خواه تگزاس که از مخالفان توافق هسته‌ای محسوب می‌شود، طی سخنانی به جمهوری اسلامی هشدار داد که اگر به ریاست جمهوری برسد، در همان روز اول توافق هسته‌ای با جمهوری اسلامی را لغو خواهد کرد.
تد کروز که که برای به دست آوردن نامزدی حزب جمهوری‌خواه تلاش می‌کند، در کنفرانسی در واشینگتن بر اساس اعتقاد برخی اسلام‌گرایان تندرو که می‌گویند در بهشت با ۷۲ باکره محشور می‌شوند، به آیت‌الله خامنه‌ای هشدار داد که که اگر حساسیت نسبت به تلاش جمهوری اسلامی برای دست یابی به سلاح هسته‌ای را نمی‌فهمد، شاید مجبور به گرفتن جان آیت‌الله و فرستادنش به آن دنیا باشند.
کروز از جمله کسانی است که می‌گویند جمهوری اسلامی مسلح به سلاح هسته‌ای، بزرگ‌ترین تهدید علیه امنیت ملی ایالات متحده محسوب می‌‌شود.
این عضو جناح اکثریت سنا گفت که اگر رای مردم به هیلاری باشد، این رای عملا به ایران مسلح به سلاح هسته‌ای خواهد بود.

۱۳۹۴ مهر ۵, یکشنبه

ناکسان بین که به سوی چه کسی ره سپرند


ناکسان بین که به سوی چه کسی ره سپرند
زن و مرد و پسر و دختر و هم میهنشان
همه از جور همین طایفه ی خونین جگرند
هست در کوی همین طایفه بس پیر و فقیر
کز تهی دستی در آتش غم شعله ورند
این همه حاجی از این کشور این قدر گدا
بهر نانی به فغان بر سر رهگذرند
هر چه حاجی رود از کشور ما نیز کنون
با چنین وضع از این گاو و خران پست ترند
گاه احرام به فکر همه مشغول خداست
غرق ، این طایفه در فکر قماش و شکرند
همه نشنیده صدای حق و لبیک گویان
در منا چون شتران در عقب یکدیگرند
کاشکی صاعقه ای آید سوزد همه را
تا دگر شمع از این خانه به مسجد نبرند

۱۳۹۴ مهر ۴, شنبه

وقتی صحنه های جبهه و جنگ و شهدا و مادران و پدران عزادار و شیون و ضجه اینان را می بینم میپرسم چرا؟

دازد ، کشوری که قرارداد 75 الجزایر را به همسایه اش تحمیل کرد با خودکشی جماقت بار بدل به کشوری شد که همان رهبر دیوانه همسایه قرارداد مزبور را پاره کرد و ایران را در درجه ای از زبونی و خفت یافتند که به خود اجازه حمله و اشغال این کشور را بدهد؟؟؟همان صدام که جلوی دوربین ها گفته بود در قرارداد الجزایر تمام دغدغه ها و نگرانی اعلیحضرت لحاظ شدهاست!!
وقتی صحنه های جبهه و جنگ و شهدا و مادران و پدران عزادار و شیون و ضجه اینان را می بینم میپرسم چرا؟همه اینها برای یک «هیچ» رخ داد و دیگر هیچ.چرا کشوری که با عزت و قدرت و حشمت و ابهت برای خودش و مردمانش پیش می رفت و غرور و بزرگی و رفاه و سربلندی شاخص آن جامعه شده بود بجائی رسید که باید با آن وضع برای زیرخاک کردن عزیزترین فرزندانش نمایش کسب سعادت توام با شهادت وادای شهید سعید را در بیاورد.این چه نوع ژستی هست که یک جامعه بر سر خودش ، چونان آواری خراب میکند و بعد به آن می بالد یا شاید خود را فریب میدهد که نمایشی از بالیدن است و در کنه آن حسرت و هرمان و عزا و ماتم!؟چرا ما ملت بهشتی را به جهنمی سوزان بدل کردیم و بعد برای اینکه حماقت خود کرده را به روی خود نیاوریم بدان بالیدیم!؟چرا ما چنین کردیم؟کسی میتواند پاسخی بر این سوال بیابد؟نما و شمایی از جامعه ایران سال 56 را کنار قاب عکسی از ایران سالهای جنگ قرار دهیم و بپرسیم چرا ملتی با خود چنین کرد یا چرا به ملتی اینگونه لگد خورد؟!چرا به این سخیفی ملتی خود را به چاه عمیق اشک و آه و حسرت فرو انداخت و از اعلای غرور و زیبایی به سفلای غبن و افسوس و غزا و ندامت فرو غلتید؟ هشت سال از میهن خود دفاع کردیم ارزشها آفریدیم آمیخته با عزا و ماتم و بدان بالیدیم ولی چرا...چه شد...
انقلاب، ایران را به حضیض بدبختی و فلاکت فرو برد و بعد جنگ ایران و عراق برای از میان بردن تمام دستاوردهای ایران پهلوی بود و به دنبال آن دیدیم چگونه تمام بین النهرین را هم به آتش کشیدند برای سودای نفت و تجارت اسلحه و یا هربازی پشت پرده دیگر تا همین امروز که نمایش ادامه دارد.ولی داستان ایران باشکوه و سقوط آن از جنس دیگری بود و هست... ما چرا بازی خوردیم ؟این چرا کابوس ذهنی من میشود بخصوص در روزهایی که چهره سیاه دوران جنگ در رسانه ها و سایتها مقابل چشمانم ورق میخورد و می بینم میخواهند به این حماقت خود کرده ببالیم و از آن ارزش بسازیم بدون اینکه از خود بپرسیم اصلا چرا چنین با خود کردیم؟؟؟بجای افتخار به این ارزشهای نالازم غیرضروری ، چرا برای آن بلاهت خودکرده خویش را سرزنش نمیکنیم که با دست خود مرگ را افتخار ترجمه کردیم؟؟؟ارزشهای خودساخته نالازم و نه باورهای ارزشمدار تحمیل شده...ایندو با هم فرق میکنند.دفاع از میهن تا حد گذشتن از جان شیرین ارزشی والاست ولی ایجاد شرایط آن با حماقتی جمعی...

روحانی در نیویورک: تروریسم در فقر و بحران زیست‌محیطی رشد می‌کن


UN-GENERAL ASSEMBLY-IRAN
رئیس جمهوری ایران شنبه ۲۶ سپتامبر/ چهارم مهر در اجلاس سران توسعه در مقر سازمان ملل در نیویورک، با اشاره به اینکه تروریسم مانع اجرای طرح‌های توسعه پایدار در کشور‌ها می‌شود گفت که غرب آسیا با هر دو فاجعه «خشونت علیه طبیعت و انسان‌ها» دست به گریبان است.
روحانی با بیان اینکه ایران به تحقق اهداف توسعه هزاره «عمیقاً» یاری رسانده است، گفت «حصول توافق هسته‌ای میان ایران و گروه ۵+۱» موجب پدید آمدن «شرایط مساعد برای همکاری‌های منطقه‌ای و بین المللی» در زمینه محیط زیست خواهد شد.
«اهداف توسعه هزاره» طرحی است که ۱۵ سال پیش برای کاهش آلاینده‌ها و حفظ زیست محیطی زمین توسط کشورهای عضو سازمان ملل تدوین شد. تنها ۸ طرح از اهداف توسعه هزاره با موفقیت نسبی به اجرا درآمد.
رئیس جمهوری ایران در ادامه با تأکید بر «تلاش شبانه‌روزی» دولت ایران در احیای دریاچه‌ها و مبارزه با خشکسالی و بحران محیط زیست، گفت: «دولت من به عنوان یک دولت محیط ‌زیستی سیاست‌های خود را بر اساس رویکرد متوازن میان توسعه اقتصادی و حفاظت از محیط زیست تنظیم کرده است.»
ایران از جمله کشورهایی است که با بحران آب، خشکسالی، نابودی جنگل‌ها و خشکی تالاب‌ها رو به رو است.
روز گذشته اجلاس توسعه در مجمع عمومی سازمان ملل برای تصویب برنامه ۱۵ساله ریشه‌کن کردن فقر و رسیدگی به مشکلات تغییر آب و هوا و محیط زیست، آغاز شد.

نقض حقوق بهاییان پس از مرگ؛ یک گورستان در هر استان


کیان ثابتی
 


 
نیروهای سپاه پاسداران گورستان بهاییان شیراز را برای ساخت‌و‌ساز، تخریب کرده‌اند.
مصادره گورستان بهاییان سنندج و ممانعت از دفن اجساد بهاییان تبریز و به خاک سپردن آن‌ها در شهرهای اطراف و بدون حضور خانواده و انجام مراسم مذهبی و هجوم شبانه نیروهای بسیج به گورستان بهاییان ارومیه و از بین بردن فضای سبز و قطع درختان ۲۰ ساله این قبرستان، از جمله فشارهایی است که در یک سال گذشته استمرار داشته است.
تخریب بهاییان سنندج
در روزهای گذشته اما این جریان شکل قانونی به خود گرفته است و مقام‌های قضایی کشور در یک ابلاغیه رسمی به شهروندان بهایی اعلام کرده‌اند در هر استان فقط یک قبرستان (یک شهر) برای خاکسپاری مردگان بهایی در نظر گرفته شده و بهاییان هر استان فقط اجازه دارند  متوفیان خود را در همان قبرستان مشخص شده، دفن کنند.
از اواخر دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد، بر اساس یک دستور نادیده در همه شهرهای ایران، دفن اجساد بهاییان با مشکل روبه‌رو شد. در بعضی شهرها قبرستان‌های بهاییان تخریب شد یا به نقاط دورافتاده و صعب‌العبور انتقال یافت.
در برخی شهرهای دیگر، اجازه دفن به مردگان بهایی داده نشد یا جسد پس از چند روز نگه داشته شدن در سردخانه، بدون اطلاع خانواده و انجام مراسم مذهبی، توسط ماموران دفن شد.

پیشینه تخریب گورستان‌های بهاییان در جمهوری اسلامی

در همان نخستین هفته‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، انقلابیون و کمیته‌ها قبرستان‌های بهاییان در ایران را به بهانه وابستگی به طاغوت، تصرف کردند. این گورستان‌ها تخریب شدند و زمین‌های آن‌ها که املاک شخصی شهروندان بهایی بودند، به حکم دادگاه تازه تاسیس انقلاب مصادره شدند. ساختمان‌های جدید روی مقبره‌های درگذشتگان بهایی بنا شد تا اثری از آن‌ها باقی نماند.
حاکمیت در آغاز بر این گمان بود که با آزار دادن و اعمال فشار بر بهاییان، خواهد توانست آن‌ها را به اسلام برگرداند و بهاییت را از بین ببرد، پس دیگر احتیاجی به گورستان برای متوفیان بهایی نخواهد بود. اما پس از مدتی، تلاش‌ها برای از بین بردن آیین بهایی ناکام ماند.
از سوی دیگر، تعداد متوفیان بهایی هر روز بیشتر می‌شد. پس طبق یک ابلاغیه رسمی، زمین‌های جدیدی دور از شهرها و مکان‌های پررفت و آمد به شهروندان بهایی داده شد (در بسیاری از شهرها و روستاها، بهاییان این زمین‌ها را خریداری کردند) تا مردگان‌شان را دور از چشم مردم دفن کنند.
حال پس از سه دهه که شهروندان بهایی مردگان‌شان را در زمین‌های مشخص شده دفن کرده‌اند، حاکمیت بار دیگر به تخریب قبرستان بهاییان و اهانت به اجساد درگذشتگان بهایی روی آورده است.
از آنجا که طبق نظر علمای شیعه، بهاییان نجس محسوب می‌شوند،  هنوز هم اجازه دفن آن‌ها در قبرستان‌های اسلامی داده نمی‌شود.

   وضعیت اموات و گورستان‌های بهایی در دوره حسن روحانی

در دو سال گذشته و همزمان با ریاست جمهوری حسن روحانی، تخریب گورستان‌ها و اهانت به مردگان بهایی بیشتر شده است.
دولت جدید ایران که با شعار «ایران برای همه ایرانیان» در داخل ایران و «ایجاد تفاهم و ارتباط» با جهان در خارج از کشور شروع به کار کرد، از همان ابتدای کارش با چالش «ایرانیان بهایی» مواجه شد.
آمارها و گزارش‌ها نشان می‌دهد شدت اعمال فشار‌‌ها و آزار شهروندان بهایی در دولت حسن روحانی تغییری نیافته است و فقط شکل و نحوه آن‌ تغییر کرده است و آن‌چه در دولت قبل در پایتخت (تهران) متمرکز بود به شهرستان‌ها منتقل شده است.
از سوی دیگر، شدت تخریب مقبره‌ها و اهانت به مردگان بهایی در دو سال گذشته (به‌جز سال‌های اول پس از انقلاب)، بی‌سابقه بوده است.
با توجه به این‌که نقض حقوق مردگان نسبت به نقض حقوق زندگان معمولا حساسیت کمتری برمی‌انگیزد، دولت جدید از این روش برای ادامه آزار بهاییان و وارد کردن فشار بر آن‌ها استفاده می‌کند.

هدف قراردادن اعتقادات بهاییان

تندرو‌های درون حاکمیت ایران همواره از همه امکانات حکومتی برای توهین و تحقیر مقدسات و عقاید آیین بهایی بهره گرفته‌اند. مقاومت منفی پیروان آیین بهایی که به شکل پایبندی به اعتقادات و پرهیز از کتمان عقیده بروز کرده است، همواره بهانه‌ای بوده تا افراطیون اسلامی به توهین و تمسخر احکام و عقاید بهایی بپردازند.
«انتقال جسد متوفی با ماشین از مکان مرگ تا محل دفن نباید از یک ساعت بیشتر طول بکشد.»
این یکی از احکام مذهبی بهاییان است. در ۳۵ سال گذشته، اصرار و پافشاری شهروندان بهایی بر این حکم مذهبی‌شان، باعث شده است تا فرمانداری‌ها زیر نظر اداره‌های اطلاعات، زمین‌هایی را در همین محدوده فاصله زمانی از شهرها و روستاها، در اختیار بهاییان بگذارند.
بر اساس ابلاغیه جدید اما در هر استان فقط یک نقطه به عنوان گورستان بهایی مشخص شده است و بهاییان مجبور هستند برای دفن مردگان خود، بیش از یک ساعت در راه باشند که این به معنی شکستن یکی از احکام مذهبی‌شان خواهد بود.
نکته قابل توجه این است که در سال‌های اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مشکلات ایجاد شده برای دفن مردگان بهایی همراه با سایر فشارها به هدف اسلام آوردن بهاییان بود، اما مشکلات مربوط به قبرستان‌های بهایی در سال‌های اخیر با هدف مستاصل کردن بهاییان از ادامه زندگی در ایران و مجبور کردن‌شان به خروج از کشور انجام می‌شود.
در روزهای آینده اما مشخص خواهد شد که شهروندان بهایی برای حل مشکل فاصله زمانی با گورستان‌های‌شان (بدون زیر پاگذاشتن اعتقادات و احکام مذهبی خود)، چه روشی اتخاذ خواهند کرد

گزارش منفی بان کیمون از حقوق بشر در ایران



در گزارش دبیرکل، به اعدام‌های گسترده و عمومی، نبود آزادی بیان، زندانی شدن جیسون رضائیان، سانسور اینترنت، شرایط سخت مدافعان حقوق بشر و دشواری‌های تحمیل شده به زنان در ایران اشاره شده است.

هم‌زمان با ورود حسن روحانی به نیویورک، گزارش حقوق بشر دبیرکل سازمان ملل در مورد ایرانمنتشر شد. در این گزارش ۱۹ برگی، به موارد متعدد و سیستماتیک نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی اشاره شده است.

 تعدد اعدام، اعدام نوجوانان، نقض آزادی بیان، دستگیری فعالان مدافع حقوق بشر و روزنامه‌‌نگاران و سرکوب حقوق زنان از جمله موارد تاکید شده در گزارش بان کیمون است.

در این گزارش، دبیرکل به عدم همکاری جمهوری اسلامی و پس زدن همه ۳۱ پیشنهاد سازمان ملل برای بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران پرداخته است. به علاوه، دبیرکل مجددا به ایجاد مانع برای دفر گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل به ایران اشاره کرده است.

در پایان، پیشنهادهایی نیز به جمهوری اسلامی از جمله کاستن از اعدام‌ها، آزادی فعالان سیاسیو وروزنامه‌نگاران، فراهم کردن امکان سفر گزارشگر ویژه  حقوق بشر سازمان ملل به ایران، حذف قوانین تبعیض‌آمیز علیه زنان و احترام به آزادی‌های دینی، شده است.

Capture

۱۳۹۴ مهر ۱, چهارشنبه

بازداشت‌های خودسرانه در ایران


در اصل سی‌ و دوم  قانون اساسی‌ جمهوری اسلامی آماده است هیچ کس را نمی‌توان دستگیر کرد مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین می‌کند و در ماده ۵۷۵ قانون مجازات اسلامی آمده است هر گاه مقامات قضایی یا دیگر مأمورین ذی صلاح بر خلاف قانون توقیف یا دستور بازداشت یا تعقیب جزایی یا قرار مجرمیت کسی‌ را صادر نماید به انفصال دائم از سمت قضایی و محرومیت از مشاغل دولتی به مدت ۵ سال محکوم خواهند شد.
اما بازداشت خودسرانه چیست ،مفهوم  بازداشت خودسرانه وسیع تر از بازداشت غیر قانونی‌ است .بر اساس استاندارد‌های بین المللی بازداشت خودسرانه علاوه بر موارد بازداشت  غیر قانونی‌ ،موارد بازداشت بر خلاف عدالت را هم شامل میشود .بازداشت هایی که سواستفاده از قانون و قدرت قضایی هم صورت بگیرد مشمول بازداشت‌های خودسرانه است آنچه که در ایران در سالهای گذشته اتفاق افتاده است هنوز هم ادامه دارد نه تنها زیر پا گذاشتن استاندارد‌های بین المللی است بلکه قوانین خود جمهوری اسلامی هم زیرپا گذاشته میشود ,نمونه اخیر و آشکار آن ،تبرئه قاضی مرتضوی در پرونده کهریزک بود که نقض آشکار ماده ۵۷۵ قانون مجازات اسلامی است.
در ایران بعد از انقلاب ۵۷.........حاکم بر رفتار رهبران  جمهوری اسلامی این بوده است ترتیبات قضایی و روال قانونی‌ را به کنار نهند و بر اساس محاسبت سیاسی خود مخالفان مؤثر خود را محبوس و زندانی کنند ،حبس  موسوی ،کروبی ،و رهنورد نمونه‌ای از زندانی خودسرانه و غیر قانونی‌ به دستور مستقیم شخص رهبری است .
بازداشت خودسرانه و زندانی کردن مردم خارج از روال قانونی‌ و خارج از روند عادلانه در همه سطوح نظام وجود دارد ،نه تنها رهبری که حکمی نافذ تر از احکام قانونی‌ با عنوان حکم حکومتی در اختیار دارد ،بلکه مسئولان قوه قضائیه و قضات آن ،ضابطین قضایی یعنی‌ نیروی انتظامی ،سپاه پاسداران ،لباس شخصی‌‌ها ،بسیج ،و حتی دفاتر حراست ادارات که بخشی از قوه مجریه به شمار می‌‌آیند در مواردی که اراده کنند بنا برا تصمیم شخصی‌ و صلاح دید مسئولان آن مجموعه اقدام به دستگیری و بازداشت شهروندان می‌کنند ،نیروهای رده پائین بسیج و سربازان نیروی انتظامی با سواستفاده از ابزار قانونی‌ با عنوان جرائم مشهود اقدام به دستگیری و انتقال مردم عادی به بازداشت گاه‌های به اصطلاح موقت می‌کنند،گر‌ چه بازداشت افراد بدون حکم قضایی بیش از ۲۴ ساعت ممنوع می‌باشد اما در موارد بی‌ شمار خصوصا در ارتباط با فعالان مدنی یا کنشگران سیاسی  و حقوق بشر شاهد بوده‌ایم که پس از دستگیری تا ماه‌ها از سرنوشت زندانی و یا بازداشت شده خبری نبوده است و پس از گذشت ماه‌ها به وسیله تلفن شخص زندانی از زنده بودن و حضور خود در زندان به خانواده اطلاع میدهد
۲_دسته دیگر از بازداشت‌های  خودسرانه نگهداری اشخاص و محبوس کردن آنها بدون هیچ دلیل و یا عدم توضیحی توسط مقام قضایی است .زندانی  در زندان به سر میبرد بدون اینکه دلیل آن را بداند اینگونه موارد بیشتر در قالب اضافه کشی‌های بی‌ دلیل مشاهده میشود .یا شخصی‌ ابتدا بازداشت میشود .ولی‌ چون جرم روشن ،محرز و قانونی‌ از زندانی یافت نمیشود مدت زمانی‌ طول می‌کشد تا علیه او جرم سازی شود بازجو و باز پرس اقدام به این کار کرده و در طول این مدت و بعد از آن هم شخص زندانی دلیل حقوقی محکوم شدن خود را نمی‌‌داند ،هر چند دلیل سیاسی آن برایش روشن و مشخص است.
۳-دستگیریهای  فله‌ای و عمومی‌ در مناسبت‌های سیاسی مختلف ،خود حکایت از خودسرانه بودن بازداشت شهروندان دارد .این مورد هم بیشتر برای فعالان سیاسی و حقوق بشر و سایر کنشگران اجتماعی رخ میدهد روزهای منتهی‌ به انتخابات مختلف و پس از آن این گونه بازداشتها رخ میدهد  هدف اصلی‌ این بازداشت‌ها ،حفظ توازن قوای سیاسی به نفع جناح مورد علاقه رهبری نظام می‌باشد .
۴-دستگیری جمعی‌ روزنامه نگاران و اعضای تشکل سیاسی ،تعطیلی روزنامه‌ها و بستن دفاتر تشکل‌های دانشجویی ،تشکل‌های کارگری ،معلمان و قطع صدای اعتراض آنان ،در سالهای گذشته پیوسته اتفاق افتاده است. هدف از این گونه بازداشت‌های جمعی‌ خاموش کردن فریادها در برابر سیاستهای غلط و ادامه سلطه سیاسی گروهی خاص که تعلق نظری و عملی‌ به شخص رهبری دارند ،بر اقشار مختلف مردم می‌باشد با خاموش کردن صدای اعتراض بدیهی‌ است که آنان با خیال آسوده تری به چپاول منابع اقتصادی مردم مشغول خواهند  ماند.
۵-بازداشت‌های خودسرانه دگر اندیشان و هر کسی‌ که به ولایت فقیه اعتقاد ندارد ،تقریبا در همه سطوح حقوق شهروندی در جمهوری اسلامی برخوردار شدن از حقوق اولیه مبتنی‌ بر اعتقاد و التزام عملی‌ به ولایت فقیه می‌باشد .این مساله نه تنها برای مشاغل رده بالای سیاسی نظیر وزارت وکالت مجلس می‌باشد بلکه برای سطوح پائین اداری مخصوصاً در دولت هم همین است ،هر گونه مقاومت و مخالفت احتمالی‌ در برابر این نظریه خصوصا در مراکز دولتی ،معادل اخراج یا زندانی شدن شخص در مراحل پس از استخدام هم می‌باشد ،علاوه بر این کسی‌ که التزام عملی‌ خود را به ولایت فقیه نشان نداده باشد ،هر لحظه امکان حبس یا گرفتار شدن به سرنوشت نامعلوم در انتظارش  می‌باشد .البته روشن است که آسیب پذیری شهروندان غیر شیعه دوازده امامی در این مساله به طور معمول بالاتر می‌باشد.
۵-آنچه که اشاره شد تنها بخشی از مواردی است که نظام حاکم با بهره از قوه قهریه خود در مواجه با مخالفان سیاسی و فکری خود اعمال می‌کند ،سطح رعایت حقوق شهروندی در مساله حبس و بازداشت  و سایر رفتارهای قضایی ،در مواردی دیگر بسیار نازلتر از آنچه ذکر شد هم می‌باشد .قوه قضائیه وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران نه تنها توجهی به میثاق‌های بین المللی ندارند و به صورت علنی هم مسئولان آنها در مواردی اعلام کرده اند،بلکه به قوانین مصوب خود جمهوری اسلامی هم کاملا بی‌ اعتنا است،این عامل باعث میشود تا وضعیت ،بیش از حد تصور برای شهروندان غیر قابل پیش بینی‌ شود و پیوسته شهروندان در وضعیت غیر قابل پیش بینی‌ و سرنوشت نامعلوم در ازای فعألیت اجتماعی خود قرار بگیرند.

به صورت من تف بینداز

چهارشنبه ۱ مهر ۱۳۹۴
پس از انتشار عکس برهنه یک زن جوان ایرانی در میان شش مرد زائر عراقی  در یک مهمانسرای شهر مشهد یادداشتی از محمد نوری زاد منتشر شد که خطاب به این زن جوان نوشته بود دخترم به صورت من تف بیانداز. من نیز به سهم خود شرمسارم و بیجا نیست اگر این زن جوان به سیمای من نیز آب دهان پرتاب کند که از کرده خود پشیمانم و در نوجوانی سیاه لشکر اسلامیونی بودم که کشور را به جایی رساندند که بتدریج  تایلند جهان اسلام شود. چرا که هر چه بود قرار نبود بعد از ۳۷ سال، زنان و دختران محروم این اقلیم ثروتمند  فقط برای تامین معاش "تن فروشی که نه" طفلک ها به سکس جمعی رضایت دهند یا در شهر های مذهبی به صورت هفتگی به گروهی از زائران مرد کرایه داده شوند که احتمالا اندکی بیشتر پول می پردازند.
جا دارد این زن جوان به سیمای عباس واعظ طبسی تولیت آستان قدس رضوی "نماینده ولی فقیه در استان خراسان"  عضو مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت تف بیندازد که اداره صدها میلیارد اموال منقول و غیر منقول آستانه قدس رضوی را در سراسر کشور را از۳۷ سال پیش در کنترل دارد "اما روزنامه گاردین بنا بر گزارش خبرنگارش با اتنشار گزارشی با  تیتر: نماز، غذا، سکس و پارک آبی،  محترمانه شهر مشهد را فاحشه خانه جهان تشیع معرفی می کند. جا دارد به سیمای علمای مشهد و قم آب دهان پرتاب شود که  سکوت آنان در قبال این همه بی عدالتی و ظلمی که در حق مردم یی پناه، بویژه زنان بی سرپرست می شود حاکی از این است  که بیوت یا مرعوبند و یا از این به هم ریختگی منافعی نصیب آنها می شود.  
 یکی از همین زنان ایرانی  کمی آن طرف تر در یکی از کلوپ های شبانه دوبی به خبرنگاری گفته بود که فکر می کنید از سر رضایت و انتخاب شب را تا صبح با  مردان عرب و هندی و کره ای می گذرانم. اگر در اینجا کار نکنم یک ماه دیگر بچه های من در تهران باید کنار خیابان بخوابند.
 بسیاری از ساکنان اربیل عراق هم طی چند سال اخیر شاهد خود فروشی موج زنان ایرانی هستند. قبل از رونق گرفتن بدن فروشی زنان و دختران ایرانی در اربیل، موج آن ابتدا در میدان تقسیم و آکسار استانبول آشکار شد و اندکی بعد در کردستان عراق گسترش یافت.
شاید تجارت سکس زنان ایرانی در اربیل "ترکیه" دبی یا حتی در جنوب شرق آسیا مستقیما به  هیچ نهاد و مسئولی ربط نداشته باشد اما نمی توان آستانه قدس رضوی را نسبت به آنچه در  خراسان می گذرد پاسخگو و مسئول ندانست. آستان قدس بزرگترین نهاد مالی ایران پس از دولت رسمی است که ارزش ثروت ثابت و در گردش مالی  آن از بنیاد مسنضعفان و بسیاری از کشورهای کوچک جهان نیز بیشتر است. آستان قدس مالک ۹۰ درصد اراضی استان خراسان و مالک ۴۳ درصد اراضی کشاورزی مشهد است. آستان قدس با حدود ۱۵ مجتمع کشت و صنعت ۵۰ شرکت تجاری و سود صدها میلیارد تومانی ناشی از زیارت سالیانه ۳۰ میلیون نفر در استان خراسان یکی از بزرگترین بنگاههای مالی منطقه خاورمیانه است که با میلیاردها  دلارثروت، معاف از مالیات وحسابرسی است. یعنی، ثروتی که نه دولت بر آن نظارت دارد، نه گزارش رسمی از آن به اطلاع عموم می رسد و  نه درآمدهای آن در جایی گزارش می شود. گردش مالی بسیار سنگینی که فقط گوشه ای از آن می توانست حداقل صرف تامین نان و معاش زنان محروم و  بی سرپرست و فرزندان آنها در این استان شود.
اما کاش آنچه بر گروهی از زنان بی حرفه و بی پشتیبان شهر ثروتمند مشهد می رود  فقط به تن فروشی خلاصه می شد و با صیغه های هفتگی و ماهیانه زوار پولدار پایان می یافت.  چرا که  تن فروشی به عنوان  شغل پست وبی آینده  آسیب پذیرترین اقشار اجتماعی در ردیف پایین ترین رده های شغلی، با اغماض در بسیاری از کشورها اگر نه مورد پذیرش که مورد سکوت قرار گرفته است. اما حتی خرید یا فروش بدن  یک زن  نیز در عین بی قانونی،  در چهار چوب اخلاقی دون ترین و بی پرنسیب ترین آدم ها نیز باز هم اصولی دارد که حتی در فاحشه خانه ها نیز رعایت می شود و نادیده گرفتن آن ستم مضاعفی بر زن تن فروش به حساب می آید .یکی از همین چهارچوب های نانوشته، مذموم بودن سکس جمعی است یا واگذاری  یک زن همزمان به چندین مرد. اینکه همزمان پنج مرد ( به علاوه عکاس ) در تصویر مهمانسرای مشهد با یک زن در سوئیتی قرار می گیرند حاکی از فراگیر شدن نوعی از بدن فروشی در مشهد  است  که حتی در مراکز فحشا آن را مضموم می شمارند اما در اراضی استان قدس رضوی جریان دارد.
در بخشی از کتاب "شهر نو" از محمود زند مقدم که پژوهش بی نظیری است  پیرامون زندگی زنان بی پناه شهرنو و قوانین جاری در آن، در گفت و گو با یکی از زنان قلعه، مرزهای ظلم و ستم را در نگاه یک زن فاحشه معرفی می کند. وقتی از زن شاغل در شهرنو پرسیده می شود که انتظار داری مشتریان شما چگونه باشند پاسخ می دهد دوست داریم  "آقا" باشند.
وقتی از او پرسیده می شود آقا چه کسی است،  تصور او از آقا یک مرد پولدار نیست که بیشتر بپردازد، بلکه می گوید که آقا یعنی : با ما فقط یک کار کنند و آن یک کار دیگر را انجام ندهند، از سر شب  تا صبح  روی آدم ملق نزنند، وقتی زن فاحشه از خستگی به خواب رفت  پول او را ندزدند،  به زن فاحشه فحش ندهند و او را نزنند.
بیش از چهار دهه از تدوین کتاب شهر نو محمود زند مقدم می گذرد. معیار های  "آقا"  بودن یا عدالت نسبی در رعایت حقوق یک زن بدن فروش حتی از چهل سال پیش عقب تر رفته است. اینکه یک زن ۲۲ ساله ایرانی با شش مرد عراقی در یک مهمان خانه به سر ببرد و همه با هم بدن برهنه او را تماشا  کنند و یکی از آنها حتی آخرین حرمت های انسانی را پایمال  کند و از این زن جوان در میان این مردان با موبایل عکس بگیرد، همگی حاکی از این است که زنان بی سرپرست و بی پناه ایران بسیار بی پناه تر از سابق شده اند و آنانی که در شهر مشهد یا دیگر شهر های مذهبی خود را می فروشند حتی از بقیه بی پناه تر هستند.    

۱۳۹۴ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

رویارویی غزالی و ابن رشد در تازه ترین رمان سلمان رشدی

۳۱ شهریور ۱۳۹۴
الاهه نجفی
۲۷ سال پس از انتشار «آیه های شیطانی»، سلمان رشدی، نویسنده هندی – بریتانیایی رمان تازه ای منتشر کرده است: «دو سال و هشت ماه و بیست و هشت شب»: روایتی از دوستی و همدلی محمد بن احمد بن رشد اندلسی معروف به «ابن رشد»، فیلسوف نامدار اندلسی با یک دختر یهودی شانزده ساله به نام «دنیا» که با جن ‌ها معاشرت دارد و گفته می‌ شود که از آتش بدون دود زاده شده و در سایه به سر می‌ برد.
سلمان رشدی
سلمان رشدی

«هزار و یک شب» های سلمان رشدی

رمان های سلمان رشدی اصولاً در گره گاه داستان های هزار و یک شب، در جدال شهرزاد، دختر وزیر با شهربازِ پادشاه اتفاق می افتد. «سلیم سینایی»، قهرمان «بچه های نیمه شب» (در ایران به ترجمه مهدی سحابی) و «مورارس»، قهرمان رمان «آخرین آه عرب مغربی» هنگامی که مرگ آن ها را تهدید می کند، سرگذشت زندگی شان را روایت می کنند. حاصل جمع «دو سال و هشت ماه و بیست و هشت شب» هم هزار و یک شبی  است که زندگی عشقی ابن رشد به عنوان فیلسوف تکفیر شده در اندلس با دنیا، دختر یهودی شانزده ساله را دربرگرفته. آنچه که این دو را به هم پیوند می دهد، طردشدگی در جامعه ای ست که بنیادگرایی اسلامی بر آن سایه انداخته است.
در اندلس، هم کلیسا و هم علمای اسلام ابن رشد را که از مسلمانان سنی مالکی بود به خاطر تلاش او برای تطبیق فلسفه ارسطو با اسلام لعن و نفرین کرده بودند.در رمان رشدی، همان ها از یهودیان اندلس می خواهند که مذهب یهود را انکار کنند.
«دو سال و هشت ماه و بیست و هشت شب»
«دو سال و هشت ماه و بیست و هشت شب»
به این ترتیب خاستگاه تازه ترین رمان سلمان رشدی به عنوان یک نویسنده سکولار، فلسفه اسلامی ست. او در گفت و گو با نیویورک تایمز در این باره می گوید: «رویارویی اندیشه ها برای من جالب است. مذهب هم مکانی ست که در طی صدها سال عرصه رویارویی اندیشه ها با هم بوده است. ادبیات از کتاب های مقدس آغاز شده.»
بخشی از رمان «دو سال و هشت ماه و بیست و هشت شب» در قرن دوازدهم میلادی در اندلس اتفاق می افتد و سرانجام به رویارویی فکری این رشد با ابو حامد محمد غزالی، فقیه ایرانی می انجامد. این رشد در این کارزار از خرد انتقادی دفاع می کند، غزالی از بنیادهای فکری اسلام.
در این میان اجنه هم بیکار ننشسته اند. آن ها در رمان رشدی به دو گروه منشق شده اند: عده ای از جن ها از نور و راستی دفاع می کنند و خواهان سرزندگی و شادابی اند، گروه دوم مدافع تاریکی و ناراستی و در پی آن که مردم را به وحشت بیندازند و زندگی را به کامشان تلخ کنند. در چنین جهانی این رشد و غزالی، هر دو به این حقیقت دست پیدا می کنند که سرچشمه مذهب همانا وحشت است. عشق بین «دنیا»ی شگفت انگیز و اندیشمند خردمند در این میان باطل السحر تعصبات مذهبی است.

۸۰۰ سال تعصب مذهبی

سلمان رشدی شیوه داستان نویسی «زمان شکسته» را برای تازه ترین رمانش برگزیده است. داستان او در سه لایه تاریخی روایت می شود: ابتدا در قرن دوازدهم میلادی در اندلس، در رویارویی فکری ابن رشد با غزالی در پیش زمینه یک داستان عاشقانه اتفاق می افتد، سپس به ۸۰۰ سال بعد به نیویورک راه می برد. طوفان عظیمی شهر را درنوردیده و این فاجعه زیست محیطی به مدت « دو سال و هشت ماه و بیست و هشت شب» ادامه پبدا می کند. در این دوران «جهان ها» با هم در نبردند و اجنه هم به موازات جنگ های داخلی با هم می جنگند که سرانجام به اتفاق آینده برسیم. رشدی سپس با به کارگیری ضمیر سوم شخص جمع (ما) روایتی از رهایی بشر از دوران تاریک تعصبات مذهبی و چیرگی زندگی و عشق را بر مرگ و تباهی ارائه می دهد.
سلمان رشدی در گفت و گو با گاردین می گوید: «بنیادگرایی مذهبی به یک چالش جهانی بدل شده. تلاش می کنم تجربه خودم به عنوان یک هنرمند را در مواجهه با بنیادگرایی مذهبی با دیگران در میان بگذارم.»
رشدی در همین گفت و گو از اسلام سیاسی به عنوان یک جریان سیاسی یاد می کند که انسان های درمانده و عده ای از جنایتکارانی که مردم بیگناه را گردن می زنند، با تکیه به آن قدرت غرب را به چالش می کشند.

داستان علمی – تخیلی به عنوان یک سرپناه

فتوای قتل سلمان رشدی
فتوای قتل سلمان رشدی
«دو سال و هشت ماه و بیست و هشت شب» پاسخ رشدی ست به اسلام سیاسی. او در تازه ترین رمانش شیوه ها و سبک های مختلف در رمان نویسی را با هم تلفیق می کند، از گذشته به آینده راه می برد که نویدبخش دورانی باشد که تعصب مذهبی و فاجعه های زیست محیطی و جنگ های داخلی به پایان رسیده باشند و به یک معنا جن و انس بر تاریکی پیروز شده باشند.
این نخستین بار است که سلمان رشدی از قالب داستان های علمی – تخیلی استفاده می کتد در گفت و گو با نیویورک تایمز می گوید: «در کودکی باور کنید معتاد بودم به خواندن داستان های علمی – تخیلی. مدت زیادی طول کشید تا علائق دوران کودکی ام را دوباره کشف کنم. علاوه بر این قالب داستان علمی – تخیلی واکنشی هم بود به بازگویی واقعیت ها در نوشتن زندگی نامه ام. دو – سه سال نوشتن زندگی نامه ام طول کشید و آخر سر هم تلاش برای بازگویی واقعیت مرا بیمار کرد.»
آیت الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در ۱۴ فوریه ۱۹۸۹ حکم کشتن سلمان رشدی را به خاطر رمان «آیات شیطانی» صادر کرد. این فتوا تا به امروز همچنان بر قوت خود باقی است. آیت الله علی خامنه‌ای، رهبر کنونی جمهوری اسلامی در سال ۱۳۸۳ حکم خمینی را غیر قابل تغییر خواند پس از این فتوا برخی از نهادهای دولتی ایران، جایزه‌هایی برای کشتن او تعیین کردند.

۱۳۹۴ شهریور ۳۰, دوشنبه

سال تحصیلی جدید در حالی در شرف آغاز است که یک کارت زرد و یک استیضاح بی‌نتیجه، همراه با اعتصاب‌ها و اعتراض‌های گسترده معلمان، سال تحصیلی پیشین را به سالی پر تنش‌ برای آموزش و پرورش ایران تبدیل کرد.

سال تحصیلی جدید در حالی در شرف آغاز است که یک کارت زرد و یک استیضاح بی‌نتیجه، همراه با اعتصاب‌ها و اعتراض‌های گسترده معلمان، سال تحصیلی پیشین را به سالی پر تنش‌ برای آموزش و پرورش ایران تبدیل کرد.
13471_604
در آستانه سال جدید تحصیلی، دست‌کم سه فعال صنفی معلمان بازداشت شدند.

پس از تحریم‌ها

علی‌اصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش، تیر ماه امسال در گفت‌وگویی با خبرگزاری کار ایران (ایلنا)، گفته است: «اثرگذاری توافق هسته‌ای در پیشبرد امور کشور بدیهی است و آموزش و پرورش هم به عنوان یک نهاد در کنار سایر ارکان نظام یقینا متاثر از این توافق و تفاهم خواهد بود.»
علی‌اصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش
علی‌اصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش
او ضمن تشکر از علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، و تیم مذاکره کننده هسته‌ای گفته است: «ما امیدواریم با لغو تحریم‌های ظالمانه‌ای که نسبت به ملت ایران در این سال‌های اخیر اعمال می‌شد، بتوانیم در حوزه آموزش و پرورش با پویایی بیشتر، تلاش بیشتر و در اختیار گرفتن منابع بیشتر، خدمات بهتر و در خور مردم را در حوزه تعلیم و تربیت ارائه دهیم.»

آیا آموزش و پرورش از تحریم‌ها تاثیر پذیرفت؟

تحریم‌های اقتصادی‌ای که در هشت سال گذشته بر ایران اعمال شد و هم‌اکنون، بعد از توافق جامع هسته‌ای، فرایند لغو آن‌ها آغاز شده است، آن‌قدر تاثیرگذار بود که بسیاری از تحلیل‌گران آن را یکی از عوامل اصلی نشستن جمهوری اسلامی پشت میز مذاکره و تعلیق بخش زیادی از فعالیت‌هایی هسته‌ای‌اش می‌دانند.
تحریم‌ها فروش نفت ایران را مختل کرد، دانشجویان ایرانی خارج را از کشور را با مشکل نقل‌ و انتقلات مالی مواجه کرد، ورود دارو به ایران را تحت تاثیر قرار داد، صنعت خودروسازی کشور را به مرز نابودی کشاند و زندگی عادی میلیون‌ها شهروند ایرانی را با چالش روبه‌رو کرد.
بخش زیادی از طبقه متوسط سقوط کردند و عده اندکی با رانت و به نام «دور زدن تحریم» یک‌شبه ره صدساله رفتند.
می‌گویند بعد از انقلاب ۵۷، هیچ واقعه‌ای به اندازه تحریم‌ها در زیر و رو شدن ساختار طبقاتی کشور تاثیرگذار نبوده است. تاکنون اما کمتر کسی از تاثیر احتمالی تحریم‌ها بر نظام پر مشکل آموزش و پرورش صحبت کرده است.
تا قبل از آغاز تحریم‌ها، آموزش و پرورش با مشکلات عمده مالی روبه‌رو بود. کمتر سالی در تاریخ جمهوری اسلامی بوده که آموزش و پرورش بدون کسری بودجه آن را پشت سر گذاشته باشد. در سال ۱۳۸۷، در حالی که هنوز تحریم‌ها جدی نشده بودند، آموزش و پرورش با ۸۰ درصد کسری بودجه مواجه بود.
دست‌کم یک دهه قبل از آغاز تحریم‌ها در کشور، معلمان ایران در کنار کارگران و پرستاران، تنها گروه‌های صنفی‌ای بودند که به شکل مستمر و پیگیر به وضعیت معیشتی خود اعتراض می‌کردند و اخبار «جنبش معلمان ایران» همواره در رسانه‌ها پوشش داده شده است.
آموزش و پرورش، هرچند به شکل مستقیم تحت تاثیر تحریم‌ها نبوده است، اما با آغاز تحریم‌ها و کاهش رشد اقتصادی و کاهش درآمدهای نفتی دولت، بیش از گذشته با کسری بودجه روبه‌رو شده است.
تورم غیرقابل کنترل بعد از آغاز تحریم‌ها و افزایش نیافتن حقوق معلمان برابر با نرخ تورم، مشکلات معیشتی آن‌ها را تشدید کرد. همچنین از آن‌جا که ۹۵ درصد بودجه آموزش و پرورش صرف حقوق کارکنان می‌شود، به دلیل کسری مدوام بودجه، پرداخت حقوق معلمان با تاخیرهای گاه چند ماهه همراه شد.
آموزش و پرورش در سال ۹۳، نزدیک به چهار هزار میلیارد تومان کسری بودجه داشت و هنوز مشخص نیست در سال جاری تحصیلی این مشکل ادامه داشته باشد یا نه.
اما آیا پایان تحریم‌ها، معادل پایان دوران کسری بودجه آموزش و پرورش است؟
ابوالفضل رحیمی شاد
ابوالفضل رحیمی شاد
ابوالفضل رحیمی‌شاد، معلم و عضو سابق هیات مدیره کانون صنفی فرهنگیان تهران، معتقد است که با آغاز تحریم‌ها، آموزش و پرورش با مشکل جدیدی رو‌به‌رو نشده است که قبل از آن نبوده باشد و تنها بودجه‌‌ای که می‌توانست در شرایط عادی به آن تخصیص پیدا کند، کاهش یافت.
او به رادیو زمانه می‌گوید: «از این نظر تا عدم افزایش رشد اقتصادی و درآمد ملی، بعید است حقوق معلمان بیش از نرخ تورم سالانه که حتی در این چند سال معلمان از آن هم محروم بودند، افزایش بیشتری داشته باشد و اگر هم باشد قطعا نمی‌تواند میزان قابل توجهی باشد.»

فقر علیه تحصیل

درحالی که تحریم‌ها در دولت محمود احمدی‌نژاد، رییس‌ دولت سابق ایران، آغاز شد و تا پایان دوران او تاثیرش را گذاشته بود، وضعیت ارائه آمار در دولت او، بیشتر باعث سردرگمی مخاطبان و کارشناسان می‌شد.
به این ترتیب، آمار قابل اعتنایی در خصوص کودکان بازمانده از تحصیل وجود ندارد. از سال ۱۳۸۵ تا‌کنون، رسانه‌ها در گزارش‌های مختلف از ۱۴۰ هزار تا بیش از چهار میلیون کودک بازمانده از تحصیل در ایران سخن گفته‌اند.
در سرشماری سال ۱۳۹۰، نزدیک به ۱۸ میلیون نفر در رده‌ سنی بین پنج تا ۱۹ سال بودند، در حالی که در سال ۹۱ تعداد دانش‌آموزان کشور حدود ۱۲ میلیون نفر بوده است.
فاطمه قربان، معاون آموزش ابتدایی وزارت  آموزش و پرورش دولت دهم، در سال ۹۱ گفته بود که تنها پنج هزار نفر بازمانده از تحصیل شناسایی شد‌ه‌اند که «به همه‌شان امکانات لازم برای تحصیل داده شد.»
بهمن همان سال، رییس وقت مرکز آمار وزارت آموزش و پرورش گفت که ۱۴۵ هزار بازمانده از تحصیل شناسایی و به معاونت آموزش ابتدایی معرفی شده‌اند.
اوایل سال ۹۴ اما، صادق صادق‌پور، مدیرکل دفتر آموزش دبستانی وزارت آموزش و پرورش گفت: «۴۰ هزار کودک بازمانده از تحصیل به کلاس درس بازگشتند.»
مرکز پژوهش‌های مجلس ایران در سال ۱۳۸۵ تعداد کودکان بازمانده از تحصیل را سه میلیون و ۲۰۰ هزار نفر اعلام کرده بود. نهضت سوادآموزی هم در سال ۹۱ اعلام کرده بود که تا سال ۹۰، بیش از یک میلیون کودک به این آمار اضافه شده است.
اظهارنظرهای سردرگم کننده مسئولان دولتی در سال‌های اخیر، بسیار بیشتر از این‌ها بوده است و هنوز کسی نمی‌داند دقیقا چند کودک در ایران از تحصیل بازمانده‌اند.
در میان این اعداد و ارقام اما آن‌چه گم می‌شود، کودکانی هستند که در سال‌های تحریم اقتصادی، ناچار شدند تحصیل را رها کنند و وارد بازار کار شوند تا به تامین هزینه‌های خانواده‌‌شان کمک کنند و باری از دوش خانواده بردارند.
ناتوانی دولت از تامین بودجه آموزش و پرورش در سال‌های تحریم، باعث شد بخش زیادی از مدرسه‌های ایران به بخش خصوصی واگذار شود که نتیجه‌اش پولی شدن آموزش بود وبازماندن فقرا از تحصیل.

اعزام معلمان به خارج

یکی از دستاوردهای احتمالی توافق هسته‌ای، باز شدن درهای کشور به روی دنیاست. نزدیک به چهار دهه است که مقام‌های ارشد جمهوری اسلامی راه هر نوع تبادل فرهنگی با غرب را بسته‌اند. به دنبال انقلاب سال ۵۷، تسخیر سفارت آمریکا توسط «دانشجویان پیرو خط امام»، جنگ و بعد ظهور احمدی‌نژاد، جامعه ایرانی روزبه‌روز بیشتر دچار انزوا شده است. تفاهم هسته‌ای، می‌تواند این انزوای فرهنگی را از طریق مناسبات سیاسی و فرهنگی بیرون از مرزهای جمهوری اسلامی، کاهش دهد.
وزیر آموزش و پرورش هم به این مساله اشاره کرده است: «صندوق ذخیره فرهنگیان تورهای آموزشی و بازدید از مراکز آموزشی سایر کشورها را پیش‌بینی کرده است که بنا داریم در پی تعامل با کشورهای مختلف، این حرکت‌ها را گسترش دهیم.»
او در گفت‌و‌گو با ایلنا گفته است: «این کار نه خیلی وسیع ولی به طور محدود شروع شده و خود همکاران فرهنگی ما که به مدارس خارج از کشور (قریب به ۸۰ مدرسه) برای تدریس اعزام می‌شوند، در عین حال که در مدارس جمهوری اسلامی کشورهای مختلف تدریس دارند، بازدیدهایی از مدارس همان کشورها و همچنین آشنایی با نظام آموزشی آن‌ها نیز دارند و موظف هستند در پایان ماموریت‌شان گزارشی از وضعیت آموزش و پرورش آن کشورها ارائه دهند.»
به گفته فانی، این گزارش‌ها بررسی می‌شوند و ماحصل آن در اختیار کارشناسان حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش قرار می‌گیرند «تا از این گزارش‌ها و دستاوردها، در برنامه‌ریزی‌های آموزشی استفاده شود.»
مشخص نیست که این ادعای وزیر چقدر جدی است، چرا که آموزش و پرورش خط قرمز روحانیون شیعه است و سال‌هاست برای کنترل آن و تحمیل آن‌چه «اسلامی‌سازی» می‌خوانند، از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کنند.
تابستان ۹۳، مدیرکل قرآن، عترت و نماز وزارت آموزش‌ و پرورش، گفته بود: «اجرای سند جامع تقویت و تعمیق فعالیت‌های اقامه نماز در مدارس، محوری‌ترین اقدام آموزش‌ و پرورش در سال تحصیلی ۹۳-۹۴ است.»
شواهد و قرائن حاکی از این است که حتی اگر اراده‌ای برای تعامل با جهان در دستگاه آموزش و پرورش وجود داشته باشد، زور بخش‌های محافظه‌کاری که می‌دانند «حفظ ارزش‌های اسلامی» در گرو «حفظ سنگر آموزش و پرورش» است، خواهد چربید.
اما اگر واقعا راه‌های این تعامل فرهنگی باز شود، چه خواهد شد؟
رحیمی‌شاد، به رادیو زمانه می‌گوید: «اگر معلمان بتوانند با همتایان خود در سایر کشورها ارتباط برقرار کنند و آشنا شوند و این آشنایی‌ها به دوستی منجر شود و این تعاملات تداوم یابد، طرفین به‌صورت متقابل با واقعیت‌های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی یکدیگر آشنا شده و با توجه به ارتباط معلمان با جامعه از طریق دانش‌آموزان، نتیجه این تعاملات رفته‌رفته در جامعه منعکس خواهد شد. تعاملات معلمان در سطح جهانی در کاهش دشمنی کشورها و افزایش صلح و دوستی تاثیر خواهد داشت.»
این کارشناس آموزش، «آشنایی واقعی و از نزدیک با وضعیت و شرایط شغلی همتایان در سایر کشورها و آشنایی با نهادهای صنفی فعال در حوزه آموزش و ایجاد ارتباط بین این نهادها» را «تاثیر سازمانی» طرح فانی می‌داند و می‌گوید: «البته این کارکرد از نظر مسئولان سازمان منفی و ناخوشایند است.»
رحیمی‌شاد در خصوص تاثیر این طرح در کیفیت آموزش می‌گوید: «آشنایی نزدیک با ساختار و محتوای نظام‌های مختلف آموزشی، روش‌های یاد‌دهی-یادگیری و تکنولوژی‌های به‌کار گرفته شده و محتوای دروس، به‌خصوص در کشورهای توسعه‌یافته یا کشورهایی مانند ترکیه که هم شباهت بیشتری با ما دارد و هم سرعت حرکت به‌ سوی توسعه در آن‌ها بیشتر است، می‌تواند کارگاه آموزشی مناسبی برای ما و احتمالا برای همتایان خارجی ما باشد.»
باید دید در دوران پساتحریم، علی‌اصغر فانی که تاکنون یک‌بار هم از پس مجلس مخالف دولتبرآمده است، آیا می‌تواند هم بر مشکلات مالی آموزش و پرورش غلبه کند و هم پنجره آموزش و پرورش را به روی دنیا بگشاید تا در برابر هواداران آموزش ایدئولوژیک بایستد.

آغاز سال تحصیلی با اعتصاب

در آستانه آغاز سال تحصیلی، این مسائل معیشتی هستند که همچنان فضای آموزشی کشور را تحت تاثیر قرار می‌دهند. بازداشت محمدرضا نیک‌نژاد و مهدی بهلولی، فعالان صنفی معلمان در روز نهم شهریور ماه و دستگیری محمود بهشتی لنگرودی، سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران، در روز ۱۵ شهریور و یک روز پس از صحبت‌های او در جلسه مشترک کانون معلمان و محمدباقر نوبخت، معاون رییس‌جمهوری ایران، نشان از این دارد که حاکمیت نگران ادامه اعتراض‌های صنفی در سال تحصیلی پیش رو است.
برخی فعالان و گروه‌های صنفی، از معلمان دعوت کرده‌اند در روز ۱۳ مهرماه، روز جهانی معلم، دست به اعتصاب بزنند.

۱۳۹۴ شهریور ۲۶, پنجشنبه

توهین به مقدسات، از مجازات اعدام تا توقیف نشریه‌ها


جمعه ۲۰ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۵


15-1_119259_.jpg

اشاره: «توهین به مقدسات» اتهامی است که قضات دادگاه‌های انقلاب اسلامی در ایران بار‌ها بدان متوسل شده اند و نویسندگان، خبرنگاران بیشترین افرادی هستند که با این اتهام راهی زندان شده اند. بار ها دیده شده است که خبرنگاری در یک نشریه بدون قصد توهین، مطلبی انتقادی خلاف باورهای حاکمان جمهوری اسلامی منتشر کرده و پس از آن با اتهام های گوناگونی از جمله «توهین به مقدسات» مواجه گردیده و توسط نهادهای امنیتی و قضایی با حکم های غیرعادلانه راهی زندان شده است، از سوی دیگر نشریه ای که در آن قلم زده است با تکیه بر قوانین و سلایق نا متعارف حاکمان اسلامی توقیف و صدها تن از خانواده مطبوعات بی کار و سرگردان شده اند، ستمی که تا این لحظه پایانی نداشته است.


اتهام «توهین به مقدسات» از یک سو به دلیل بافت مذهبی حاکم بر جامعه و از سوی دیگر به دلیل وجود ابهامات قانونی، مورد علاقه برخی از قضات قرار گرفته است.
نوشتار پیش رو به مواد قانونی مربوط به اتهام «توهین به مقدسات» و قانون مطبوعات پس از انقلاب ۵۷، مروری به تاریخچه صدور حکم برای این اتهام، مرور چند پرونده جنجالی و در ‌‌نهایت نگاهی نیز به قوانین و اسناد بین‌المللی و حکومت اسلامی ایران دارد.

قانون مجازات اسلامی در رابطه با توهین به مقدسات
براساس ماده ۵۱۳ قانون «مجازات اسلامی»؛ «هرکس به مقدسات اسلام و یا هریک از انبیای عظام یا ائمه طاهرین یا حضرت صدیقه طاهره اهانت نماید، اگر مشمول حکم ساب النبی باشد، اعدام می‌شود و در غیر این صورت به حبس از یک تا پنج سال محکوم خواهد شد.»
و همچنین بر طبق ماده ۲۶ قانون مطبوعات؛ «هر کس به وسیله مطبوعات به دین مبین اسلام و مقدسات آن اهانت کند، در صورتی که به ارتداد منجر شود حکم ارتداد در حق وی‌ صادر و اجرا و اگر به ارتداد نیانجامد، طبق نظر حاکم شرع براساس قانون تعزیرات با وی رفتار خواهد شد.»
همان‌طور که از متن مواد قانونی پیدا است، «اگر توهین به حدی باشد که فرد را از دین خارج کند»، وی مرتد فرض شده و به اعدام محکوم خواهد شد؛ اما اگر به حد ارتداد نرسد، مجازات حبس شامل توهین‌کننده خواهد شد. همچنین «توهین به مقدسات» در یک نشریه می‌تواند باعث توقیف و لغو مجوز آن نشریه شود.

موارد قابل توجه توهین به مقدسات و ارتداد در ایران
از زمان انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷، بسیاری از افراد به ارتداد متهم شده‏اند. ‏‏‏ اما در اکثر قریب به اتفاق این موارد متهمین به ارتداد به جرایم مربوط به امنیت ملی از قبیل «محاربه با خدا و رسول» نیز متهم شده بودند. از آنجا که این متهمین در طی محاکمات شتابزده مورد دادرسی قرار گرفته و به سرعت اعدام شدند، موضوع ارتداد در مراحل دادرسی این افراد، به طور جدی مورد بحث و گفتگو قرار نگرفت؛ بلکه اتهام «ارتداد و سب‌النبی» (توهین به مقدسات) نیز در میان یک فهرست بلندبالای اتهامات علیه این افراد ظاهر شده بود.
در سال ۱۳۶۷، «روح‏الله‏‏ خمینی» فتوایی صادر کرد که زمینه را برای قتل‌عام هزاران زندانی سیاسی مهیا نمود. این فتوا «توهین به مقدسات و ارتداد» را به عنوان یکی از دلایل اعدام اعضای «سازمان مجاهدین خلق ایران» عنوان ‏کرد. اعضای گروه‏های ‏‏مارکسیستی مخالف نیز در طی کشتارهای سال ۱۳۶۷ اعدام شدند.
گفته شده از زندانیان چپ‌گرا می‌‏پرسیدند آیا مسلمان هستند؟ آیا به پیامبر اعتقاد دارند؟ آیا نماز می‌‏خوانند و آیا جمهوری اسلامی را قبول دارند؟ هزاران زندانی که پاسخ منفی دادند، اعدام شدند.

توقیف نشریه‌ها، ممنوع‌القلم کردن و حبس‌های طولانی برای روزنامه‌نگاران
در سه دهه اخیر روزنامه‌ها و مجلات بسیاری در ایران توقیف شده‌اند؛ روزنامه‌نگاران زیادی بیکار، بازجویی و حتی محکوم به حبس‌های طولانی شده‌اند و یا زیر فشار مسوولان دولتی و نهادهای امنیتی مجبور به خروج از کشور شده‌اند؛ اما در صورت تصویب این طرح، فشار بر روزنامه‌نگاران در ایران بیشتر از آنچه تاکنون بوده، تحمیل خواهد شد.
در «قانون مطبوعات» پس از انقلاب نیز بحث‌های پیرامون «توهین به مقدسات» پیگیری شد. در ماده ۲۰ «قانون مطبوعات» مصوب سال ۱۳۵۸، بیان شده بود؛ «هرکس به وسیله مطبوعات به دین مبین اسلام و مقدسات آن یا سایر مذاهب رسمی کشور اهانت کند، به شش ماه تا ۲ سال حبس جنحه‌ای محکوم می‌شود.»
بند ۷ ماده ۶ «قانون مطبوعات» سال ۱۳۴۶ (اصلاحی ۷۹)، نیز به این موضوع پرداخته بود و درحال حاضر نیز ماده ۲۶ «قانون مطبوعات» سال ۱۳۶۴ (اصلاحی ۷۹) مقرر داشته: «هرکس به وسیله مطبوعات به دین مبین اسلام و مقدسات آن اهانت کند، در صورتی که به ارتداد منجر شود حکم ارتداد درحق وی صادر و اجرا به ارتداد نیانجامد طبق نظر حاکم شرع براساس قانون تعزیرات با وی رفتار خواهد شد.»
«حمید رسایی»، نماینده «مجلس شورای اسلامی»، پس از پنج روز توقیف روزنامه «مردم امروز» در دوم بهمن‌ماه ۱۳۹۳، از تهیه «طرح دو فوریتی» در مجلس خبر داد که براساس آن وزارت ارشاد ملزم به ممنوع‌القلم کردن برخی از اهالی مطبوعات می‌شود. این نماینده مجلس دلیل تهیه این طرح را جلوگیری از «توهین به مقدسات» از سوی برخی روزنامه‌نگاران عنوان کرده است.
«حمید رسایی» گفت: «ما در حال تهیه طرحی دو فوریتی هستیم که وزارت ارشاد را ملزم می‌کند که در صورت توقیف چند باره رسانه در اختیار یک فرد به دلیل توهین به مقدسات، از فعالیت آن فرد در حوزه مطبوعاتی و قبول مسوولیت وی در این حوزه جلوگیری شود.»

پرونده‌های جنجالی
«سهیل عربی» در آبان‌ماه سال ۱۳۹۲، توسط ماموران امنیتی «قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران» همراه با همسرش «نسرین نعیمی»، بازداشت شد. خانم «نعیمی» چند ساعت بعد آزاد شد.
آقای «عربی» «هشت صفحه فیس‌بوکی به نام‌های مختلف» داشته که به دلیل نوشته‌هایش در آن صفحات، به چند اتهام از جمله «توهین به ائمه اطهار و پیامبر» متهم شده ‌است.
وی روز هشتم شهریورماه ۱۳۹۳، در شعبه ۷۶ «دادگاه کیفری استان تهران» به ریاست «قاضی سیامک مدیر خراسانی» به اعدام محکوم شده بود.
«محسن امیراصلانی زنجانی» (زاده ۱۳۵۶ - درگذشت ۲ مهرماه ۱۳۹۳ زندان گوهردشت کرج) زندانی عقیدتی بود که به دلیل «تفسیر متفاوت از قرآن، بدعت در اسلام، ارتداد و توهین به یونس نبی»، به مجازات اعدام محکوم و در ۲ مهرماه در زندان «رجایی‌شهر کرج» اعدام شد.
این حکم که دو بار لغو شده بود، سرانجام با تایید «رییس قوه قضائیه» اجرا شد. پیکر او در آرامگاه «بهشت سکینه کرج» به خانواده‌اش تحویل داده شد. «محسن امیراصلانی»، ۳۷ ساله، متاهل و دارای یک فرزند ۲ ساله بود.

قوانین و اسناد بین‌المللی و حکومت اسلامی ایران
ماده ٣ «اعلامیه جهانى حقوق بشر»، مصوبه ١٠ دسامبر ١٩۴٨ و ماده ۶ «میثاق بین‌المللى حقوق سیاسى و مدنى» راجع به «مطلوبیت و اعتقاد راسخ نسبت به الغای مجازات مرگ»، و با اعتقاد به اینکه «هر اقدامى در لغو مجازات مرگ به مثابه استمرار در بهره‌مند شدن از حق زندگى است.» «جمهورى اسلامى ایران» از سال ١۹۷۶، به «میثاق بین‌المللى حقوق مدنى و سیاسى» ملحق شده است.

منابع:
اسناد حقوق بشر
ایران وایر
کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی
کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران
بنیاد عبدالرحمان برومند